کلمه جو
صفحه اصلی

teenager


معنی : نوجوان
معانی دیگر : میان سیزده و نوزده سالگی، age teen نوجوان از ده تا 91 ساله

انگلیسی به فارسی

نوجوان (از ۱۳ تا ۱۹ ساله)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person of age thirteen through nineteen.

• one who is between 13 and 19 years of age
a teenager is someone between thirteen and nineteen years of age.

مترادف و متضاد

نوجوان (اسم)
adolescent, teenager, juvenile, youngster, stripling, younker, teener

adolescent


Synonyms: juvenile, minor, stripling, sweet sixteen, teen, teenybopper, youngster, youth


جملات نمونه

1. Teenager Matt Brown is being hailed a hero for saving a young child from drowning.
[ترجمه M.Mehdi] مت براون نوجوان بخاطر نجات یک جوان از غرق شدن درخور یک قهرمان ستایش شد
[ترجمه ناشناس] نوجوان مت براون به دلیل نجات یک کودک خردسال از غرق شدن به عنوان قهرمان شناخته می شود.
[ترجمه ترگمان]نوجوان (مت براون)در حال ستایش از یک قهرمان برای نجات کودکی از غرق شدن است
[ترجمه گوگل]نوجوان مت براو به عنوان یک قهرمان برای صرفه جویی در یک کودک جوان از غرق شدن مورد ستایش قرار می گیرد

2. The teenager ran away after being punished.
[ترجمه مهسا] نوجوان بعد از اینکه او را مجازات کردند فرار کرد
[ترجمه ترگمان]این نوجوان بعد از مجازات فرار کرد
[ترجمه گوگل]پس از مجازات، پسربچه فرار کرد

3. As a teenager I was painfully shy.
[ترجمه Muhammad] به عنوان یک نوجوان خجالت درد بدى براى من بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نوجوان به طرز دردناکی خجالتی بودم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوجوان من دردناکه خجالتی بود

4. Sandy is a very busy teenager.
[ترجمه ترگمان]سندی یک نوجوان بسیار مشغول است
[ترجمه گوگل]سندی یک نوجوان بسیار شلوغ است

5. That teenager singer is really dynamite!
[ترجمه ترگمان]این خواننده نوجوان واقعا دینامیت دارد!
[ترجمه گوگل]این خواننده نوجوان واقعا دینامیت است!

6. The teenager may have been abducted by a religious cult.
[ترجمه ترگمان]این نوجوان ممکن است توسط یک فرقه مذهبی ربوده شده باشد
[ترجمه گوگل]نوجوان ممکن است توسط فرقه مذهبی ربوده شود

7. The novel tells the story of a teenager driven to despair by the hypocrisy of the adult world.
[ترجمه ترگمان]این رمان داستان یک نوجوان را روایت می کند که با دورویی دنیای بزرگسالان به نومیدی کشانده شده است
[ترجمه گوگل]این رمان داستان نوجوان را که به ریاکاری از دنیای بالغ منجر به ناامیدی شده است، می گوید

8. Now she's a teenager, she's starting to be interested in boys.
[ترجمه ترگمان]حالا او یک نوجوان است، کم کم دارد به پسرها علاقه مند می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او یک نوجوان است، او شروع به علاقه به پسران است

9. As a teenager Sean was aggressive and moody.
[ترجمه ترگمان]شان به عنوان یک نوجوان پرخاشگر و عبوس بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوجوان شان خشونت آمیز بود

10. He still remembered her as the lively teenager he'd known years before.
[ترجمه ترگمان]هنوز او را به عنوان یک نوجوان سرزنده که سال ها پیش شناخته بود به خاطر داشت
[ترجمه گوگل]او هنوز او را به عنوان نوجوانی پر جنب و جوش که سالها پیش از آن شناخته شده بود به یاد می آورد

11. As a teenager she formed a strong attachment to one of her teachers.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نوجوان، دلبستگی شدیدی به یکی از معلمان داشت
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوجوان، وابستگی قوی به یکی از معلمانش را شکل داد

12. He became involved in petty crime as a teenager.
[ترجمه ترگمان]اون درگیر یه جنایت جزئی به عنوان یه نوجوون بوده
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوجوان درگیر جنایتکاری شد

13. She was really messed-up as a teenager.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه نوجوان به هم ریخته بود
[ترجمه گوگل]او واقعا به عنوان یک نوجوان محو شد

14. According to the army, the teenager said he was on a "suicide mission" for the movement.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش ارتش، این نوجوان گفت که او در یک \"ماموریت انتحاری\" برای این جنبش بوده است
[ترجمه گوگل]به گفته ارتش، نوجوان گفت که او برای انجام این جنبش 'مأموریت خودکشی' بود

15. As a teenager, Jack was a real hard nut, always getting into fights.
[ترجمه ترگمان]، به عنوان یه نوجوون، \"جک\" یه دیوونه واقعی بود همیشه داشت دعوا می کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوجوان، جک یک مهره ثابت بود، همیشه درگیر جنگ بود

پیشنهاد کاربران

نوجوان

●نوجوان.
●تازه به سن بلوغ رسیده.

teenager
پیش نهاد : " نوباوه " یا " دَهساله"
نوجوان میان سِن ۱۲ تا ۱۸ سالگی

نوجوان=teen=teenager


تازه به بلوغ رسیده

نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ سال که در انگلیسی اخرشون کلمه teen هست و ageیعنی سن.
دوران حساسی که پدر و مادر باید حواسشون بیشتر به بچه باشه

Teenager ( تی نِی جِر ) = نوجوان/ تازه بالغ
محدوده ی سنین سیزده تا نوزده سالگیِ که در زبان انگلیسی با تین تمام می شود؛
مثل Thirteen/fourteen/Fifteen

نوج ( کوتاهیده نوجوان )

نوجوان
سن بالای 14و پایین 19


کلمات دیگر: