1. Our perceptive faculties grow quiet, unprejudiced, and unacquisitive.
[ترجمه ترگمان]هوش و هوش ما، آرام، unprejudiced و unacquisitive رشد می کند
[ترجمه گوگل]توانایی های درخشان ما آرام، بی طرفانه و غیرقابل انعطاف است
2. I will be the passionate and unprejudiced servant of the football we all love.
[ترجمه ترگمان]من یکی از خدمتکارهای پر شور و تعصب فوتبال هستیم که همه عاشقش هستیم
[ترجمه گوگل]من بنده پرشور و بی طرفانه فوتبال که همه دوست داریم، خواهیم بود
3. We must be honest and unprejudiced as we attempt to analyze it.
[ترجمه ترگمان]همانطور که سعی می کنیم آن را تجزیه و تحلیل کنیم، باید صادقانه و بی طرفی باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید صادقانه و بی طرفانه باشیم، همانطور که تلاش می کنیم آن را تحلیل کنیم
4. An unprejudiced appraisal of the pros and cons.
[ترجمه ترگمان]یک ارزیابی بی طرفانه از مزایا و معایب
[ترجمه گوگل]ارزیابی بی نظیر از جوانب مثبت و منفی
5. This a tale about an unprejudiced heart, and how it changed our valley for ever.
[ترجمه ترگمان]این داستان در مورد یک قلب unprejudiced و اینکه چطور it را برای همیشه عوض کرد
[ترجمه گوگل]این یک داستان در مورد قلب غیر منتظره و چگونه آن دره ما را برای همیشه تغییر کرده است
6. Narrator: This is a tale about an unprejudiced puma athletic shoes heart, and how it changed our valley forever.
[ترجمه ترگمان]راوی: این داستانی است در مورد یک قلب کفش های ورزشی یوزپلنگ، و این که چطور دره ما را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه گوگل]روایتگر این یک داستان در مورد قلب کفش ورزشی puma غیر منتظره است و چگونه برای دره ما را تغییر داد
7. The only organization capable of unprejudiced growth, or unguided learning, is a network.
[ترجمه ترگمان]تنها سازمانی که قادر به رشد بی طرفی، یا آموزش بدون هدف است، یک شبکه است
[ترجمه گوگل]تنها سازمان قادر به رشد غیرمستقیم یا یادگیری غلط است، شبکه ای است
8. This is a tale about an unprejudiced heart, and how it changed our valley for ever.
[ترجمه ترگمان]این داستان در مورد یک قلب unprejudiced و اینکه چطور این دره را برای همیشه عوض کرد
[ترجمه گوگل]این یک داستان در مورد یک قلب غیرقابل پیش بینی است و اینکه چگونه دره ما را برای همیشه تغییر داد
9. Narrator: This is a tale about an unprejudiced heart, and how it changed our valley forever.
[ترجمه ترگمان]این یه داستانه در مورد یه قلب unprejudiced و اینکه چطور این دره رو برای همیشه عوض کرد
[ترجمه گوگل]روایتگر این یک داستان در مورد یک قاعده بی نظیر است و اینکه چگونه دره ما را برای همیشه تغییر داد
10. There are only two ways to be quite unprejudiced and impartial.
[ترجمه ترگمان]فقط دو راه برای بی طرفی و بی طرفی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنها دو راه وجود دارد که کاملا غیرقابل پیش بینی و بی طرفانه باشند
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. How might what the general academic research community considers as research, rigorously applied methodology, and unprejudiced analysis, have affected the projects shown?
[ترجمه ترگمان]چگونه جامعه پژوهش علمی عمومی چگونه به عنوان تحقیق، روش شناسی بکار گرفته شده، و تحلیل بی طرفی در مورد پروژه های نشان داده شده در نظر گرفته می شود؟
[ترجمه گوگل]چگونه ممکن است آنچه که جامعه پژوهشی علمی عمومی به عنوان تحقیق، روش شناسی دقیق و تجزیه و تحلیل غیرمستقیم در نظر می گیرد، بر پروژه های تأثیرگذار تاثیر داشته باشد؟
13. Since there have been disparities in opinions on the issue for many years, unprejudiced research and study are needed.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در مورد این مساله سال ها اختلاف نظر وجود داشته است، تحقیق و مطالعه عاری از تعصب مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که در سالهای اخیر اختلاف نظر در مورد این مسئله وجود دارد، تحقیق و مطالعه غیرمستقیم مورد نیاز است
14. China hopes that the E. U. will evaluate the conditions of the Chinese economy in an objective and unprejudiced manner and recognize China's full market economy status as soon as possible.
[ترجمه ترگمان]چین امیدوار است که E یو به منظور ارزیابی وضعیت اقتصاد چین به روش هدفمند و بی طرفی و به رسمیت شناختن وضعیت اقتصاد کامل چین در سریع ترین زمان ممکن، وضعیت اقتصاد چین را ارزیابی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]چین امیدوار است که E U شرایط اقتصاد چین را به شیوه ای بی طرفانه ارزیابی کند و وضعیت اقتصادی بازار چین را در اسرع وقت به رسمیت بشناسد
15. That the conduct of the Moscow Trials was such as to convince any unprejudiced person that no attempt was made to ascertain the truth.
[ترجمه ترگمان]به همین جهت رفتار مردم مسکو چنان بود که هیچ کس به نظر نمی رسید که بخواهد از حقیقت امر پی ببرد
[ترجمه گوگل]این که انجام محاکمات مسکو چنین بود که متقاعد ساختن هر فرد بی فایده به اقداماتی برای اطمینان از حقیقت باشد