1. The authors are grateful for the unceasing support of the editors in London and New York.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان از حمایت مداوم سردبیران لندن و نیویورک سپاسگزار هستند
[ترجمه گوگل]نویسندگان از حمایت بی نظیر ویراستاران در لندن و نیویورک سپاسگزاری می کنند
2. Planes passed overhead with unceasing regularity.
[ترجمه ترگمان]هواپیماها با نظم و ترتیب از بالای سرشان می گذشتند
[ترجمه گوگل]هواپیما با استفاده از منظومه شمسی به سر برد
3. She makes an unceasing effort to help others.
[ترجمه ترگمان]او تلاش مداوم برای کمک به دیگران می کند
[ترجمه گوگل]او تلاش بی وقفه برای کمک به دیگران انجام می دهد
4. And his unceasing efforts to achieve that aim are easily seen.
[ترجمه ترگمان]و تلاش های بی وقفه او برای رسیدن به این هدف به آسانی دیده می شوند
[ترجمه گوگل]تلاش های بی پایان خود برای دستیابی به این هدف به آسانی دیده می شود
5. My own mutinous spirit has caused me unceasing grief.
[ترجمه ترگمان]روح سرکش و سرکش خودم باعث ناراحتی من شده
[ترجمه گوگل]روح متجاوزانه من باعث غم و اندوه من شده است
6. The Thatcher government waged unceasing war on the professional state.
[ترجمه ترگمان]دولت تاچر یک جنگ بی وقفه در دولت حرفه ای به راه انداخت
[ترجمه گوگل]دولت تاچر جنگ غیرمنتظره ای را با دولت حرفه ای آغاز کرد
7. Their skill is lifting heavy packages against unceasing deadlines.
[ترجمه ترگمان]مهارت آن ها در حال بلند کردن بسته های سنگین در برابر مهلت های مداوم است
[ترجمه گوگل]مهارت آنها بسته بندی های سنگین را در برابر مهلت های نامطمئن بلند می کند
8. Produces Ming and Qing Dynasties art furniture unceasing inheritance and improvement.
[ترجمه ترگمان]دستیابی به میراث مینگ و کینگ از میراث و میراث بی وقفه حاصل می شود
[ترجمه گوگل]مین و چینگ دایره های هنری را به ارث برده و بهبود می بخشد
9. An unceasing series of surprise attacks on coastal Eurqpe then began.
[ترجمه ترگمان]پس از آن چند حمله غافلگیرانه بر سواحل coastal ساحلی آغاز شد
[ترجمه گوگل]یک سری از حملات ناگهانی حملات شگفت انگیز به Eurqpe ساحلی شروع شد
10. To set up innovation enterprise is the complex unceasing innovation process.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی یک شرکت نوآوری فرآیند نوآوری بی وقفه پیچیده است
[ترجمه گوگل]برای راه اندازی سازمانی نوآورانه فرایند نوآوری پیچیده است
11. Plead the precious blood with unceasing importunity, and it shall be with you according to your desire.
[ترجمه ترگمان]اکنون با توجه به میل خود، خون گران بها را تحت فشار قرار می دهد، و با شما بر طبق خواسته شما خواهد بود
[ترجمه گوگل]خون قیمتی را با بی اعتنایی بی نظیری بپردازید، و با توجه به میل شما، باید با شما باشد
12. Along with the science unceasing progress, the computer application already proliferated the entire social each quoin.
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت علم بر پیشرفت علم، کاربرد کامپیوتر در حال حاضر همه each اجتماعی را گسترش داده است
[ترجمه گوگل]در کنار پیشرفت علم و دانش، برنامه کامپیوتری هم اکنون تمام جمعیت اجتماعی را گسترش داده است
13. An uncertain but unceasing disquiet is upon me.
[ترجمه ترگمان]نگرانی و بی قراری همیشه بر من سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]یک نگرانی ناگوار اما بی وقفه بر من است
14. Along with the unceasing expansion of the enterprise annuity scale in our country, the condition to the guarantees and increase the annuity fund value is much stricter.
[ترجمه ترگمان]در کنار توسعه مداوم و مداوم درآمد سالیانه شرکت در کشور ما، شرایط برای تضمین و افزایش ارزش صندوق بازنشستگی بسیار سخت است
[ترجمه گوگل]همراه با گسترش بی وقفه مقیاس سالیانه شرکت در کشور، شرایط تضمین و افزایش ارزش صندوق سالیانه بسیار سخت تر است