کلمه جو
صفحه اصلی

violator


معنی : متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف
معانی دیگر : ناقص

انگلیسی به فارسی

غاصب، ناقص، متجاوز


نقض کننده، متجاوز، متخلف، غاصب، ستمگر، شکننده


انگلیسی به انگلیسی

• offender; transgressor; desecrater; rapist
a violator of a rule or law is a person or country that violates it.

مترادف و متضاد

متجاوز (اسم)
aggressor, offender, violator, transgressor, trespasser, wrongdoer

غاصب (اسم)
aggressor, violator, usurper, rapist, tyrant, oppressor

ستمگر (اسم)
violator, rapist, tyrant, oppressor, despot, nimrod, represser

شکننده (اسم)
violator

متخلف (اسم)
offender, violator, transgressor, wrongdoer, delinquent

جملات نمونه

1. He was stigmatized as a violator of the agreement.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان ناقضان این قرارداد بدنام شده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک متخلف از این توافق نامه محکوم شد

2. Violators are subject to a $100 fine.
[ترجمه ترگمان]ناقضان قوانین مشمول یک جریمه ۱۰۰ دلاری هستند
[ترجمه گوگل]نقض کنندگان با پرداخت 100 دلاری مواجه می شوند

3. Repeat violators will face fines of $ 100 or more.
[ترجمه ترگمان]تکرار متخلفان با جریمه ۱۰۰ دلار یا بیشتر مواجه خواهند شد
[ترجمه گوگل]نقض کنندگان تکرار با 100 و یا بیشتر جریمه مواجه خواهند شد

4. He commanded all law violators to cease and desist.
[ترجمه ترگمان]به همه قانون فرمان داد که دست از این کار بردارند
[ترجمه گوگل]او تمام متخلفان قانون را متوقف و متوقف کرد

5. Violators faced trial by closed military courts.
[ترجمه ترگمان]متخلفان با دادگاه نظامی بسته محاکمه شدند
[ترجمه گوگل]مجرمان با دادگاه های نظامی بسته به دادگاه رسیدند

6. Police take violators to a special detention center and telephone their homes.
[ترجمه ترگمان]پلیس متخلفان را به یک بازداشتگاه ویژه منتقل کرده و به خانه های آن ها تلفن کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس متخلفان را به یک بازداشتگاه ویژه منتقل می کند و به خانه های خود تلفن می کند

7. First-time violators face a $ 100 fine.
[ترجمه ترگمان]نخستین باری که متخلفان با جریمه ۱۰۰ دلار مواجه می شوند
[ترجمه گوگل]نقض کنندگان اولویت با 100 دلار جریمه می شوند

8. Violator net will hold responsible legally.
[ترجمه ترگمان]تور violator قانونا مسئول خواهد بود
[ترجمه گوگل]خالص نقض کننده مسئولیت قانونی را بر عهده خواهد داشت

9. Thus adjudication and incarceration of the violator may occur many years after the commission the crime.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، داوری و حبس متخلف ممکن است سال ها بعد از ارتکاب جرم رخ دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین محکومیت و محکومیت متهمان ممکن است چندین سال بعد از جرایم کمیسیون رخ دهد

10. A thief is transformed from a violator of the household to a protector against greater violation.
[ترجمه ترگمان]یک دزد از یک متجاوز به یک حامی در برابر تخطی بیشتر تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]یک دزد از یک متخلف از خانواده به یک محافظ در برابر نقض بیشتر تبدیل شده است

11. Attorney General Brewster made an attempt to punish the violators by ordering the local district attorney to make arrests.
[ترجمه ترگمان]General Brewster، دادستان عمومی، برای مجازات متخلفان از طریق دستور دادگاه محلی برای دستگیری، تلاش کرد
[ترجمه گوگل]دادستان کل برستر تلاش می کند با اعطای وکیل محلی به بازداشت، متهمان را مجازات کند

12. Brown wants state and federal officials to help police by arresting parole violators who are in the park.
[ترجمه ترگمان]براون از مقامات دولتی و فدرال می خواهد تا با دستگیری متخلفان مشروط که در پارک هستند، به پلیس کمک کنند
[ترجمه گوگل]براون، مقامات ایالتی و فدرال را به دست پلیس متهم می کند تا به پلیس کمک کنند

13. Under Prop. 6 citizen groups must file a 60-day notice claiming jurisdiction to sue alleged violators.
[ترجمه ترگمان]زیر Prop ۶ گروه شهروند باید یک اعلامیه ۶۰ روزه را ثبت کنند که ادعا می کنند صلاحیت شکایت از متخلفان را دارند
[ترجمه گوگل]در زیر برنامه 6 گروه شهروندان باید یک اعلامیه 60 روزه برای ادعای متخلفان ادعا کنند

14. Many cities require registration of alarm systems, provide for a warning process, fine violators and authorize disconnection of alarm systems.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهرها نیازمند ثبت نام سیستم های هشدار دهنده، فراهم نمودن یک فرآیند هشدار، متخلفان جریمه و مجوز قطعی سیستم های هشدار هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرها مستلزم ثبت سیستم های زنگ خطر هستند، برای یک فرآیند هشدار دهنده، نقض کنندگان خوب و مجوز قطع ارتباط سیستم های زنگ خطر را فراهم می کنند

15. For example a false start a running event might have been a whipping of the violator.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، شروع نادرست یک اتفاق در حال اجرا ممکن است باعث شلاق زدن متخلف شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال یک اشتباه شروع یک رویداد در حال اجرا ممکن است شلاق نقض کننده باشد


کلمات دیگر: