1. vicarious menstruation
قاعدگی جایستایی
2. vicarious pleasures
خوشی های نیابتی
3. vicarious powers
اختیارات نیابتی
4. vicarious punishment
تنبیه شدن به جای شخص دیگر
5. The reader of adventure stories wants romance and vicarious excitement.
[ترجمه ترگمان]خواننده داستان های ماجراجویانه خواستار عشق و هیجان جانشین شده می باشد
[ترجمه گوگل]خواننده داستان های ماجراجویی می خواهد عاشقانه و هیجان مجردی باشد
6. He gets vicarious thrills from watching people bungee jumping.
[ترجمه ترگمان]او به طور غیر مستقیم از تماشای افرادی که به طور bungee در حال پریدن هستند، به هیجان می افتد
[ترجمه گوگل]او از تماشای تماشای مردم پرش با هلی کوپتر لذت می برد
7. They get a vicarious thrill from watching motor racing.
[ترجمه ترگمان]از تماشای مسابقه ماشین هیجان vicarious به دست می آورند
[ترجمه گوگل]آنها از تماشای مسابقه موتور، هیجان انگیز هستند
8. He gained vicarious pleasure from watching people laughing and joking.
[ترجمه ترگمان]از تماشای خنده و شوخی مردم لذت می برد
[ترجمه گوگل]او از تماشای مردم خنده و شوخی لذت برد
9. He got a vicarious thrill out of watching his son score the winning goal.
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به هدف برنده شدن پسرش، هیجان vicarious را از دست داد
[ترجمه گوگل]او از هیجان ناشی از تماشای گل زنی گل زد
10. This takes me into atonement as vicarious love.
[ترجمه ترگمان]این من رو به کفاره عشق vicarious میبره
[ترجمه گوگل]این من را به عنوان تمسخر به عنوان عشق مجرد می برد
11. Yet, increasingly, vicarious experience via film, video and music is a substitute for civic life and community.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تجربه جانشین شده از طریق فیلم، ویدئو و موسیقی، جایگزین زندگی مدنی و جامعه است
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور فزاینده، تجربیات داوطلبانه از طریق فیلم، ویدئو و موسیقی جایگزین زندگی مدنی و جامعه است
12. The writer is engaged in a kind of vicarious interaction with a presumed reader and anticipates and provides for likely reactions.
[ترجمه ترگمان]نویسنده در نوعی تعامل جانشین شده با یک خواننده فرضی و پیش بینی واکنش های احتمالی درگیر است
[ترجمه گوگل]نویسنده در نوع خاصی از تعامل پیوسته با خواننده معتبر مشغول به کار است و پیش بینی می کند و واکنش های احتمالی را فراهم می کند
13. It enable us to dabble in vicarious vice and to sit in smug judgement on the result.
[ترجمه ترگمان]این کار ما را قادر می سازد تا در جانشین جانشین خود بازی کنیم و در نتیجه در قضاوت خود قضاوت کنیم
[ترجمه گوگل]این امر ما را قادر میسازد تا در معاون انحصارطلبی و در نتیجه قضاوت در مورد محکومیت شرکت کنند
14. Many people enjoyed the vicarious thrill of military victory.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از هیجان آشکار پیروزی نظامی لذت بردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم از هیجان پیاپی پیروزی نظامی برخوردار بودند
15. Vicarious performance of a personal contract will not discharge the vendor nor bind the customer.
[ترجمه ترگمان]عملکرد vicarious یک قرارداد شخصی، فروشنده را اخراج نمی کند و نه مشتری را متعهد می کند
[ترجمه گوگل]عملکرد ممتاز یک قرارداد شخصی فروشنده را تخریب نخواهد کرد و مشتری را درگیر نخواهد کرد
16. Their owners glory in their pets' vicarious tie to Nature.
[ترجمه ترگمان]صاحبان آن ها به عنوان حیوان خانگی خود به طبیعت افتخار می کنند
[ترجمه گوگل]صاحبان آنها در حیوان خانگی حیوانات خانگی خود را شگفت زده می کنند
17. Mothers often get some vicarious pleasure from their children's success.
[ترجمه ترگمان]مادران اغلب از موفقیت فرزندانشان خوشحال می شوند
[ترجمه گوگل]مادران اغلب از موفقیت فرزندانشان لذت می برند