کلمه جو
صفحه اصلی

unjust


معنی : ستمگر، نا صحیح، ظالم، ستمکار، ناروا، غیر منصفانه، غیر عادلانه، بی انصاف، بی عدالت
معانی دیگر : بی انصافانه، ستمگرانه

انگلیسی به فارسی

غیر عادلانه، غیر منصفانه، بی عدالت، بی انصاف،ناروا، ناصحیح، ستمگر


ناعادلانه، ظالم، غیر عادلانه، ستمگر، بی انصاف، ستمکار، ناروا، غیر منصفانه، بی عدالت، نا صحیح


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unjustly (adv.), unjustness (n.)
• : تعریف: contrary to the principles of fairness or justice.
متضاد: fair, just, right
مشابه: raw, shameful, wrong

- Minorities suffered unjust treatment by the government.
[ترجمه ترگمان] اقلیت ها توسط دولت تحت درمان ناعادلانه قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل] اقلیت ها تحت درمان دولت های ناعادلانه قرار گرفته اند
- He claimed that he was innocent and that his sentence was unjust.
[ترجمه ترگمان] او ادعا می کرد که بی گناه است و این جمله عادلانه نیست
[ترجمه گوگل] او ادعا کرد که وی بی گناه بوده است و حکمش غیرمنصفانه است

• inequitable, unfair, wrongful, undue
an unjust action, system, or law is morally wrong because it treats a person or group badly in a way that they do not deserve.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] ظالمانه، غیر عادلانه، عدوانی، ناحق، ناروا

مترادف و متضاد

ستمگر (صفت)
atrocious, cruel, oppressive, unjust, tyrannous, pitiless, flagitious, dispiteous

ناصحیح (صفت)
bad, wrong, incorrect, unsound, unjust, wrongful, peccant

ظالم (صفت)
wroth, grim, cruel, oppressive, unjust, ruthless, remorseless, unsparing

ستمکار (صفت)
cruel, oppressive, unjust

ناروا (صفت)
illegitimate, undue, unjust, inadmissible, impermissible, inadvisable, trumped-up

غیر منصفانه (صفت)
unjust, unfair, partial, inequitable

غیر عادلانه (صفت)
unjust, unfair, unrighteous

بی انصاف (صفت)
unjust, unfair

بی عدالت (صفت)
unjust

not fair


Synonyms: below the belt, biased, fixed, inequitable, influenced, low-down, one-sided, partial, partisan, prejudiced, shabby, underhand, undeserved, unfair, unforgivable, unjustified, unmerited, unrighteous, wrong, wrongful


Antonyms: equitable, fair, just, unbiased, unprejudiced


جملات نمونه

1. unjust accusations
اتهامات ناروا

2. he did avouch those unjust actions
به درستی که او به آن اعمال غیرمنصفانه اعتراف کرد.

3. they have been held down, by harsh and unjust laws
قوانین سخت و غیرعادلانه آنها را پست و زبون نگهداشته است.

4. Punishment is justice for the unjust.
[ترجمه ترگمان]مجازات، عدالت عدالت است
[ترجمه گوگل]مجازات عادلانه برای ناعادلان است

5. It is unjust that a privileged few should continue to accumulate wealth.
[ترجمه ترگمان]ناعادلانه است که تعداد افراد ممتاز باید به جمع کردن ثروت ادامه دهند
[ترجمه گوگل]این بی عدالتی است که چندین ممتاز باید به ثمر برسانند

6. The attack on Charles was deeply unjust.
[ترجمه ترگمان]حمله به چارلز خیلی ناعادلانه بود
[ترجمه گوگل]حمله به چارلز عمیقا ناعادلانه بود

7. Prefer loss to unjust gain.
[ترجمه ترگمان]چه چیزی رو از دست میدی؟
[ترجمه گوگل]ترجیح دادن از دست دادن به سود ناعادلانه

8. It was unjust of them not to hear my side.
[ترجمه ترگمان]این انصاف نبود که جانب من را بشنوند
[ترجمه گوگل]از آنها خواسته نشده بود که من را بشنوند

9. How odd life was, how unfathomable, how profoundly unjust.
[ترجمه ترگمان]چه زندگی عجیبی بود، چه غیرقابل ادراک است، چقدر بی انصاف است
[ترجمه گوگل]چگونه زندگی عجیب و غریب بود، چقدر غیر قابل درک بود، عمیقا ناعادلانه بود

10. They regained their freedom after ten years of unjust imprisonment.
[ترجمه ترگمان]پس از ده سال زندان ناعادلانه، آزادی خود را دوباره به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها بعد از ده سال زندان غیرقانونی آزادی خود را از دست دادند

11. Finally they rose against the unjust treatment.
[ترجمه ترگمان]بالاخره آن ها در مقابل رفتار ناعادلانه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در نهایت آنها علیه درمان ناعادلانه رو به رو شدند

12. The unjust peace agreement set the scene for another war.
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح ناعادلانه صحنه جنگ دیگری را برپا کرد
[ترجمه گوگل]توافق صلح ناعادلانه صحنه را برای جنگ دیگری تعیین کرد

13. An unjust war is foredoomed to failure.
[ترجمه ترگمان]یک جنگ ناعادلانه، محکوم به شکست است
[ترجمه گوگل]یک جنگ ناعادلانه به شکست می انجامد

14. It is unjust and unlawful to discriminate against people of other races.
[ترجمه ترگمان]غیر منصفانه و غیر قانونی است که در مقابل مردم نژاده ای دیگر تبعیض قائل شود
[ترجمه گوگل]این غیر مجاز است که به تبعیض علیه افراد نژادهای دیگر غیر مجاز باشد

15. He spent 25 years campaigning against racist and unjust immigration laws.
[ترجمه ترگمان]او ۲۵ سال را صرف مبارزه با قوانین مهاجرت ظالمانه و ناعادلانه کرد
[ترجمه گوگل]او 25 سال مبارزه علیه قوانین مهاجرتی نژادپرستانه و ناعادلانه را صرف کرد

unjust accusations

اتهامات ناروا


پیشنهاد کاربران

غیرمنصفانه

غیر عادلانه

نا عادلانه

Do not confuse the love in your heart, the pulse of which is the pulse of the excitement of your love, with your absurd unjust moods
عشق درون قلب من که ضربانش رو نبض هیجان عشق تو هست رو با بدخلقی های نا عادلانه پوچ خود در گیر نکنید
گاهی اوقات تنها منطق موثر نیست

ناسِزا ، نادادگر ، نادادگرانه


کلمات دیگر: