1. uninvited guests descended on us every friday
هر جمعه مهمانان ناخوانده سر ما خراب می شدند.
2. he intruded himself upon us uninvited
او بدون دعوت خودش را به ما تحمیل کرد.
3. she scanted her service to the uninvited guests
از خدمت به مهمانان ناخوانده فروگذار کرد.
4. akbar wanted to get rid of the uninvited guests and be alone with his friend
اکبر می خواست مهمانان ناخوانده را از سرباز کند و با دوستش تنها بشود.
5. naheed appeared aghast at seeing all those uninvited guests
ناهید از دیدن آن همه مهمان ناخوانده بهت زده به نظر می رسید.
6. it is inconsiderate to go to their house uninvited
بی ملاحظگی است که بی دعوت به خانه ی آنها بروی.
7. She tactfully discouraged their uninvited guests from staying longer.
[ترجمه ترگمان]او با زیرکی مهمانان ناخوانده خود را از ماندن دلسرد کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه از مهمانان ناخوشایند خود مانع از ماندن طولانی تر است
8. He came uninvited to one of Stein's parties.
[ترجمه ترگمان]او با دعوت به یکی از احزاب Stein آمد
[ترجمه گوگل]او به یکی از احزاب استین احضار شد
9. They turned uninvited guests away.
[ترجمه ترگمان]مهمانان ناخوانده از آنجا دور شدند
[ترجمه گوگل]آنها مهمانان ناخوشایند را دور کردند
10. I was disobliged by an uninvited guest last night.
[ترجمه ترگمان] دیشب با یه مهمان ناخوانده مشغول شدم
[ترجمه گوگل]شب گذشته من یک مهمان ناخوانده بودم
11. He turned up uninvited.
[ترجمه ترگمان]بدون دعوت سرش را بلند کرد
[ترجمه گوگل]او بی دعوت شد
12. Jamie arrived half way through, uninvited.
[ترجمه ترگمان]جیمی بدون دعوت نصف راه را طی کرد
[ترجمه گوگل]جیمی نیمه راه را از دست داد، بدون دعوت
13. If left they sow themselves, reappearing as uninvited but welcome guests the following year.
[ترجمه ترگمان]اگر رها شوند، خود را می کارند، دوباره ظاهر می شوند، اما در سال بعد به میهمانان خوش آمد می گویند
[ترجمه گوگل]اگر آنها را ترک کنند، خودشان را می کشند، دوباره ظاهر می شوند، اما سالها بعد به مهمانان خوش آمدید
14. They came to his home uninvited once or twice and they would waylay him as he emerged from work at the factory.
[ترجمه ترگمان]آن ها یکی دو بار به خانه او آمدند و هنگامی که از کار در کارخانه به راه می افتادند، در کمین او می نشستند
[ترجمه گوگل]آنها یک یا دو بار به خانه خود بیگناه می آمدند و او را از کار در کارخانه نشان می داد
15. Jack was convinced that the uninvited visitor was a light-fingered local looking for free coal.
[ترجمه ترگمان]جک متقاعد شد که مهمان ناخوانده به دنبال زغال سنگ آزاد به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]جک متقاعد شد که بازدید کننده ناخوشایند یک انگشت کوچک انگشتی بود که به دنبال زغال سنگ آزاد بود