1. countries that are uncommitted to the principles of democracy
کشورهایی که به اصول دموکراسی پایبند نیستند
2. The allegiance of uncommitted voters will be crucial.
[ترجمه ترگمان]وفاداری رای دهندگان uncommitted حیاتی خواهد بود
[ترجمه گوگل]هوشیاری رای دهندگان غیرقانونی بسیار مهم خواهد بود
3. Some workers remain uncommitted to the project.
[ترجمه ترگمان]برخی از کارگران به این پروژه متعهد هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از کارگران به پروژه متعهد نیستند
4. So far, they are uncommitted to his plan.
[ترجمه ترگمان]تا الان، اونا به نقشه - ش متعهد شدن
[ترجمه گوگل]تا کنون، آنها به طرح خود متعهد نیستند
5. Twenty-five senators have admitted they are still uncommitted on the taxation question.
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج سناتور اعتراف کرده اند که هنوز در مورد مساله مالیاتی صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]بیست و پنج سناتور اذعان دارند که هنوز در مورد مسئله مالیات شرکت نمی کنند
6. The party needs to canvass the uncommitted voters.
[ترجمه ترگمان]حزب باید رای دهندگان uncommitted را محکوم کند
[ترجمه گوگل]حزب نیاز به رأی دهندگان غیرقانونی دارد
7. It was the uncommitted that Labour needed to reach.
[ترجمه ترگمان]این the بود که حزب کارگر برای رسیدن به آن نیاز داشت
[ترجمه گوگل]این غیرقابل قبول بود که نیروی کار برای رسیدن به آن نیاز داشت
8. But amongst uncommitted voters, it increased by 2percent amongst Express/Mail readers and 50 percent amongst Sun/Star readers.
[ترجمه ترگمان]اما بین رای دهندگان uncommitted، ۲ درصد در میان خوانندگان پست اکسپرس \/ دیلی میل و ۵۰ درصد در میان خوانندگان سان و استار، افزایش یافت
[ترجمه گوگل]اما در بین رای دهندگان متعهد نشده، در بین خوانندگان اکسپرس / ایمیل و در میان خوانندگان خورشید / ستاره 50 درصد افزایش یافته است
9. Other entries are given an uncommitted status.
[ترجمه ترگمان]سایر مدخل ها در وضعیت uncommitted قرار دارند
[ترجمه گوگل]نوشته های دیگر وضعیت غیرقابل اعطاء داده می شود
10. Once we distinguished between party supporters and uncommitted voters we found no consistent differences between voters with different viewing habits.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما بین طرفداران حزب و رای دهندگان uncommitted تمایز ایجاد کردیم، تفاوت ثابتی بین رای دهندگان با عادات مشاهده متفاوت پیدا نکردیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما بین حامیان حزب و رای دهندگان غیرقانونی متمایز شدیم، تفاوت های متفاوتی بین رای دهندگان با عادت های مختلف مشاهده مشاهده نشد
11. Uncommitted inventory and planned production in master scheduling to support customer order promises.
[ترجمه ترگمان]فهرست موجودی انبار و تولید برنامه ریزی شده در زمانبندی اصلی برای پشتیبانی از وعده های سفارش مشتری
[ترجمه گوگل]موجودی غیرقانونی و تولید برنامه ریزی شده در برنامه زمان بندی اصلی برای وعده سفارش مشتری
12. Read uncommitted - Permits dirty reads but not lost updates.
[ترجمه ترگمان]uncommitted - مجوزها را بخوانید اما به روز رسانی ها از دست رفته را از دست ندهید
[ترجمه گوگل]Read uncommitted - مجاز کثیف خواندن، اما به روز رسانی های از دست رفته نیست
13. For example, can this transaction see uncommitted writes from other transactions?
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال آیا این تراکنش می تواند uncommitted را از سایر معاملات مشاهده کند؟
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، آیا این معامله می تواند بدون استفاده از معاملات دیگر را بخواند؟
14. Sequential stream cannot be created for uncommitted text or image data.
[ترجمه ترگمان]جریان متوالی را نمی توان برای متن uncommitted یا داده های تصویر ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]جریان متوالی نمی تواند برای متن یا داده های تصویر غیر مجاز ایجاد شود
15. Supports table and row level locking and 4 isolation levels, RR (repeatable read), RS (read stability), CS (default - cursor stability) and UR (uncommitted read).
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی از جدول و سطوح سطر و ۴ سطح جداسازی، RR (خواندن تکرار شونده)، RS (ثبات خواندن مکان نما)و UR (uncommitted)
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از قفل جدول و ردیف و 4 سطح انزوا، RR (خواندن قابل تکرار)، RS (ثبات خواندن)، CS (پیش فرض - ثبات مکان نما) و UR (خواندن غیر متعهد)