کلمه جو
صفحه اصلی

terminological


معنی : وابسته به مجموعه اصطلاحات، وابسته به اصطلاحات علمی و فنی
معانی دیگر : وابسته به مجموعه اصطلاحات، وابسته به اصطلاحات علمی وفنی

انگلیسی به فارسی

وابسته به مجموعه اصطلاحات، وابسته به اصطلاحات علمی و فنی


اصطلاحات، وابسته به مجموعه اصطلاحات، وابسته به اصطلاحات علمی و فنی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to nomenclature

مترادف و متضاد

وابسته به مجموعه اصطلاحات (صفت)
terminological

وابسته به اصطلاحات علمی و فنی (صفت)
terminological

جملات نمونه

1. There are lots of terminological resources on the web and continually increasing day by day.
[ترجمه ترگمان]منابع terminological زیادی در وب وجود دارد و به طور مداوم روز به روز افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از منابع اصطلاحی در وب وجود دارد و روز به روز به طور روزافزونی افزایش می یابد

2. The urgency of improvement of current terminological standardization work in China is emphasized and potential problems that might arise from our tasks ahead are pointed out for attention.
[ترجمه ترگمان]ضرورت پیشرفت کار استانداردسازی جاری در چین مورد تاکید قرار گرفته است و مشکلات بالقوه ای که ممکن است از وظایف ما پیش آیند به توجه هستند
[ترجمه گوگل]فوری بهبود کارکرد استانداردسازی فعلی اصطلاحات در چین تاکید شده است و مشکلات بالقوه ای که ممکن است از وظایف ما در آینده به وجود آید، مورد توجه قرار گرفته است

3. Terminological lettered-words use in journalism is closely related with one of the three major language elements, language domain, which refers to the content that the text relates to.
[ترجمه ترگمان]کاربرد کلمات در خبرنگاری از نزدیک با یکی از سه عنصر اصلی زبان، حوزه زبان مرتبط است، که به محتوای مربوط به متن مربوط می شود
[ترجمه گوگل]واژه نامه های اصطلاحی که در روزنامه نگاری استفاده می شود، به یکی از سه عنصر اصلی زبان، دامنه زبان مرتبط است، که به محتوای متنی مرتبط است

4. However, if the company is focused on terminological consistency, a simple list will not be enough.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر شرکت بر ثبات terminological متمرکز باشد، یک لیست ساده کافی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر شرکت بر پایه اصطلاحات متمرکز متمرکز باشد، یک لیست ساده کافی نخواهد بود

5. A committee was appointed to recommend terminological standardization.
[ترجمه ترگمان]کمیته ای برای توصیه استانداردسازی تجویز شده منصوب شد
[ترجمه گوگل]یک کمیته به منظور استانداردسازی استاندارد اصطلاحات منصوب شد

6. This still leaves a terminological problem: how to distinguish between the narrow and broad definitions of paralanguage, both of which are contained in the literature.
[ترجمه ترگمان]این مساله هنوز یک مساله terminological را رها می کند: چگونه بین تعاریف محدود و گسترده of تمایز قایل شویم که هر دو در ادبیات موجود هستند
[ترجمه گوگل]این هنوز یک مشکل اصطلاحی دارد که چگونه می توان بین تعاریف باریک و وسیع زبان، که هر دو در ادبیات وجود دارد، تمایز قائل می شوند

7. A TermBase, or terminological database, is a special kind of glossary in which terms are classified in several categories through user-defined attributes.
[ترجمه ترگمان]A یا پایگاه داده terminological یک نوع ویژه از واژه نامه است که در آن جملات در چندین دسته از طریق ویژگی های تعریف شده توسط کاربر طبقه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]یک TermBase یا پایگاه داده اصطلاحی، یک نوع خاص از واژه نامه است که در آن اصطلاحات در چند دسته با ویژگی های تعریف شده توسط کاربر طبقه بندی می شوند

8. A new terminological scheme for the wing venation of Myrmeleontidae was proposed based on the comparative morphological study.
[ترجمه ترگمان]طرح جدید terminological برای جناح wing Myrmeleontidae براساس مطالعات ریخت شناسی مقایسه ای پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعه مورفولوژیکی مقایسه ای، یک اصطلاح شناختی جدید برای کشف بال مریمله سیتی پیشنهاد شد

9. The causes of the terminological variations are complicated and the studies about the causes of the variations are the key to the research of the phenomenon of the terminological variation.
[ترجمه ترگمان]علل تغییرات terminological پیچیده هستند و مطالعات در مورد علل تغییرات، کلید تحقیقات پدیده تغییرات terminological هستند
[ترجمه گوگل]علل تنوع اصطلاحات پیچیده است و مطالعات در مورد علل تغییرات کلید تحقیق در مورد پدیده تنوع اصطلاحات است

10. Russian terminological science is of world-widely great importance.
[ترجمه ترگمان]علم terminological روسیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]علم اصطلاح روسی جهان اهمیت زیادی دارد

11. For one thing it is devoid of the relentless lilt and terminological tedium of the professional programme writer.
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز از وزن بیرحمانه و یکنواخت the حرفه ای برنامه حرفه ای عاری است
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، آن را از تدبیر وحشیانه و اصطلاحی ناشی از برنامه نویس حرفه ای برنامه ریزی شده است

12. The team that wrote the TMX specifications noticed that the TMX standard is not enough for managing terminological data and created the TBX standard.
[ترجمه ترگمان]تیمی که مشخصات TMX را نوشت متوجه شد که استاندارد TMX برای مدیریت داده های terminological کافی نیست و تی بی اکس را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]تیمی که مشخصات TMX را نوشت، متوجه شد که استاندارد TMX برای مدیریت داده های اصطلاحی کافی نیست و استاندارد TBX را ایجاد کرد

13. JH: Frankly I think a lot of it is just terminological confusion of ego with egotism.
[ترجمه ترگمان]جان: صادقانه بگویم، من فکر می کنم بسیاری از آن فقط سردرگمی نفس با خودخواهی است
[ترجمه گوگل]JH Frankly من فکر می کنم بسیاری از آن فقط مخلوط اصطلاحات ego با خودخواهانه است

14. This can save a lot of time when a translator works with repetitive texts, such as technical manuals, and can also help to achieve terminological consistency.
[ترجمه ترگمان]این می تواند زمان زیادی را در زمانی حفظ کند که یک مترجم با متون تکراری مانند راهنماهای تکنیکی کار می کند و همچنین می تواند به دستیابی به ثبات terminological کمک کند
[ترجمه گوگل]این می تواند زمان زیادی را صرف زمانی که یک مترجم با متون تکراری مانند دستورالعمل های فنی کار می کند و همچنین می تواند به دستیابی به هماهنگی اصطلاحات کمک کند

15. TMX includes the elements and, which can be used for adding terminological information to a document.
[ترجمه ترگمان]TMX شامل عناصر و، که می تواند برای اضافه کردن اطلاعات terminological به یک سند استفاده شود
[ترجمه گوگل]TMX شامل عناصر و، که می تواند برای اضافه کردن اطلاعات اصطلاحات به یک سند استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

اصطلاح شناختی


کلمات دیگر: