کلمه جو
صفحه اصلی

vernal


معنی : بهاری، ربیعی، شبیه بهار، باطراوت چون بهار
معانی دیگر : وابسته به بهار، بهارمانند، معتدل و مطبوع، ملایم، نوبهاری، بهاره

انگلیسی به فارسی

بهاری، ربیعی، شبیه بهار، باطراوت چون بهار


جادویی، بهاری، ربیعی، شبیه بهار، باطراوت چون بهار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: vernally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or happening in the spring season.
مشابه: spring

(2) تعریف: resembling or suggesting the spring season.

• pertaining to spring; occurring in spring; youthful (literary)

مترادف و متضاد

بهاری (صفت)
vernal

ربیعی (صفت)
vernal

شبیه بهار (صفت)
vernal

باطراوت چون بهار (صفت)
vernal

جملات نمونه

1. vernal equinox
اعتدال ربیعی،همترازی بهاری

2. vernal flowers
گل های بهاری

3. The linnet chirps her vernal song.
[ترجمه ترگمان]مرغ کتان، آواز بهاری خود را به خود می خواند
[ترجمه گوگل]این شهر صدای درخشان خود را فریاد می زند

4. Participants 6cases(104 eyes) of severe vernal keratoconjunctivitis aged 3-14 years old.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان ۶ مورد (۱۰۴ چشمانی)of شدید ۳ تا ۱۴ سال سن داشتند
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان 6 مورد (104 چشم) کراتوکونژکتیویت شدید در طول عمر 3-14 ساله داشتند

5. Most patients with allergic conjunctivitis in children are vernal keratoconjunctivitis.
[ترجمه ترگمان]اغلب بیمارانی که دارای حساسیت آلرژی در کودکان هستند، vernal keratoconjunctivitis هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران مبتلا به ملتحمه ای آلرژیک در کودکان، کراتوکونژکتیویته سالم هستند

6. The vernal work is now begun.
[ترجمه ترگمان]کار سالانه آغاز شده است
[ترجمه گوگل]کار جارو در حال حاضر آغاز شده است

7. The former, occupied by the sun at the vernal equinox is known as the equinox.
[ترجمه ترگمان]اولی که آفتاب در زیر آفتاب به خود گرفته بود به اعتدال و اعتدال معروف است
[ترجمه گوگل]نخستین، که توسط خورشید در عصر یخبندان به وقوع پیوسته است، به عنوان اعتدال شناخته می شود

8. The zero point is the Vernal Equinox, also called the point of Aries.
[ترجمه ترگمان]نقطه صفر، Vernal Equinox است که به آن نقطه برج حمل نیز گفته می شود
[ترجمه گوگل]نقطه صفر Vinnal Equinox است، همچنین به عنوان نقطه Aries نامیده می شود

9. In the United spring equinox, also called the vernal equinox, comes in the month of March.
[ترجمه ترگمان]در اعتدال بهاری که به نام اعتدال بهاری نیز نامیده می شود، در ماه مارس فرا می رسد
[ترجمه گوگل]در اعتدال بهار بهار، نیز اعتدال بهاری به نام 'ماه بهار' می آید

10. The vernal equinox and autumnal equinox herald the beginning of spring and fall, respectively.
[ترجمه ترگمان]اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی، آغاز بهار و پاییز
[ترجمه گوگل]اعتدال بهاری و بهار سال پاییز به ترتیب آغاز بهار و پاییز هستند

11. During a tropical year the sun moves from Vernal Equinox to Vernal Equinox.
[ترجمه ترگمان]در طول یک سال استوایی، خورشید از Vernal Equinox به Vernal Equinox حرکت می کند
[ترجمه گوگل]در یک سال گرمسیری خورشید از Vernal Equinox به Vernal Equinox منتقل می شود

12. The article was paraphrase Tao Lan in Vernal February form the feminine view.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به گفته Tao Lan in در ماه فوریه دیدگاه زنانه را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله به نام Tao Lan در Vernal در فوریه نمایش دید زنانه بود

13. Using the Julian calendar, the autumnal equinox, vernal equinox, and seasons were arriving 11 minutes earlier each year.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تقویم ژولیوس، اعتدال پاییزی، اعتدال بهاری، و فصول قبل از هر سال ۱۱ دقیقه به طول می انجامید
[ترجمه گوگل]با استفاده از تقویم جولیان، اعتدال پاییزه، اعتدال بهار و فصل به 11 دقیقه قبل هر سال وارد می شوند

14. Smiling and enjoying the vernal sunshine!
[ترجمه ترگمان]لبخند می زدند و از آفتاب بهاری لذت می بردند!
[ترجمه گوگل]لبخند زدن و لذت بردن از آفتاب تابستان!

15. Zhu Wei's artwork Vernal Equinox No. 12 is the only ink and wash in this exhibition.
[ترجمه ترگمان]اثر هنری Wei s Equinox شماره ۱۲ تنها جوهر است و در این نمایشگاه شستشو می شود
[ترجمه گوگل]آثار هنری Zhu Wei Vernal Equinox No 12 تنها جوهر و شستشو در این نمایشگاه است

vernal equinox

اعتدال ربیعی، هم‌ترازی بهاری


vernal flowers

گلهای بهاری


پیشنهاد کاربران

vernal ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: بُن‏بهاری
تعریف: ویژگی آن دسته از پدیده‏های مربوط به نمو که در اواخر فصل بهار اتفاق می‏افتد


کلمات دیگر: