کلمه جو
صفحه اصلی

venom


معنی : زهر، سم، مسموم کردن، مسموم شدن
معانی دیگر : (فقط در مورد مار و دیگر جانوران) زهر، کین، بدخواهی، بدجنسی، نفرت، آریغ، عداوت، (نادر) هر نوع زهر، زهر مار و عقرب و غیره، کینه

انگلیسی به فارسی

زهر، سم، زهر مار و عقرب و غیره، کینه، مسموم کردن،مسموم شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the poisonous fluid that certain snakes, insects, scorpions, and other animals produce and transmit to their prey by biting or stinging.
مترادف: toxin
مشابه: bane, poison, toxicant

- This snake injects its prey with venom through its fangs.
[ترجمه ترگمان] این مار با زهر نیش خود را از میان دندان هایش بیرون می کشد
[ترجمه گوگل] این مار از طعمه هایش طعمه خود را با زهر تزریق می کند

(2) تعریف: an emotion such as envy or hatred, esp. when verbally expressed.
مترادف: acerbity, acrimony, wrath
مشابه: animosity, bad blood, bile, bitterness, choler, dudgeon, gall, grudge, hate, hatred, ill will, ire, jaundice, malice, pique, rancor, spite

- He still spoke of his old enemy with great venom.
[ترجمه god of english] او هنوز از دشمن قدیمش با زهر و کینه ای فراوان حرف میزد
[ترجمه ترگمان] او هنوز از دشمن قدیمی خود با زهر فراوان سخن می گفت
[ترجمه گوگل] او هنوز از دشمن قدیمی خود با سم بزرگ صحبت می کرد

• poison secreted by an animal through a bite or a sting (i.e. snake's bite, sting of a spider); spite
venom is a feeling of great bitterness or anger towards someone.
the venom of a snake, scorpion, or spider is the poison that it injects into you when it bites or stings you.

مترادف و متضاد

poison; hating


Synonyms: acidity, acrimony, anger, bane, bitterness, contagion, gall, grudge, hate, hatred, ill will, infection, malevolence, malice, maliciousness, malignity, rancor, spite, spitefulness, spleen, taint, toxin, virulence, virus


زهر (اسم)
bane, venom, poison, toxicant

سم (اسم)
hoof, venom, poison, toxicant, nail

مسموم کردن (فعل)
venom, poison

مسموم شدن (فعل)
venom, poison

جملات نمونه

This scorpion's venom is dangerous.

زهر این عقرب خطرناک است.


His statements were full of venom.

کینه و عداوت از حرف‌های او می‌بارید.


1. this venom attacks the nervous system
این زهر سلسله ی اعصاب را مورد حمله قرار می دهد.

2. this scorpion's venom is dangerous
زهر این عقرب خطرناک است.

3. some snakes shoot their venom
برخی مارها زهر خود را پرتاب می کنند.

4. his statements were full of venom
کینه و عداوت از حرف های او می بارید.

5. The snake's venom induces instant paralysis.
[ترجمه ترگمان]زهر نیش مار در همان لحظه فلج شد
[ترجمه گوگل]زهر مار ناشی از فلج فوری است

6. There was real venom in her voice.
[ترجمه ترگمان]صدای سم واقعی در صدایش بود
[ترجمه گوگل]سم واقعی در صدای او وجود داشت

7. He was shocked at the sheer venom of her reply.
[ترجمه ترگمان]از زهر محض of یکه خورد
[ترجمه گوگل]او در شعله ای از پاسخ او شوکه شد

8. The snake injects the venom immediately after biting its prey.
[ترجمه يحيي منوچهري] ما به محض نیش زدن طعمه زهر را تزریق میکند
[ترجمه ترگمان]مار بلافاصله بعد از گاز گرفتن طعمه زهر مار را باز کرد
[ترجمه گوگل]مار به زود بلافاصله پس از خوردن شکار خود را تزریق می کند

9. She said it quickly and with venom.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت و با زهر این را گفت
[ترجمه گوگل]او آن را به سرعت و با سم گفت

10. The snake uses its venom to stun or paralyze its victims.
[ترجمه ترگمان]مار از زهر خود برای گیج کردن یا فلج کردن قربانیان استفاده می کند
[ترجمه گوگل]مار از سم خود استفاده می کند تا قربانیان خود را بی نظیر و یا فلج کند

11. He reserved particular venom for critics of his foreign policy.
[ترجمه ترگمان]او برای منتقدان سیاست خارجی خود زهر خاصی قائل بود
[ترجمه گوگل]او برای منتقدان سیاست خارجی خود سم خاصی را در اختیار دارد

12. 'You liar!' he said, with venom in his voice.
[ترجمه ترگمان]دروغ گو! در حالی که زهر در صدایش بود گفت:
[ترجمه گوگل]'دروغگو!' او گفت، با زهر در صدای او

13. The venom of this snake coagulates the blood.
[ترجمه ترگمان]زهر مار این مار را از خون بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]سم از این مار خون خون را تجزیه می کند

14. He felt as if a serpent had spat venom into his eyes.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که یک مار زهر را در چشمانش تف کرده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که مار در چشمانش زخمی شده است

15. His voice was full of venom.
[ترجمه ترگمان]صدایش پر از زهر بود
[ترجمه گوگل]صدای او زخمی بود

پیشنهاد کاربران

کینه

زهر

زخمی کردن

زهر . سم . زهراب .

نام یک فیلم از شرکت فیلمسازی �مارول استودیو�
با بازی �تام هاردی�

منظور زهر، سم و هر چیزی که مربوطه به نیش مار و حیوانات سمی است

زهر یا سم معانی دیگر : poison

poisonous سمی ( حیوان سمی که از طریق جذب پوست یا استشمام و یا دهان قربانی سم را پخش میکند )

Venomous سمی ( حیوانی که از طریق نیش در بدن قربانی سم پخش میکند )


کلمات دیگر: