1. they resisted the enemy valiantly
با دلاوری در برابر دشمن ایستادگی کردند.
2. Many companies have struggled valiantly to use less energy and chuck out less rubbish.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها شجاعانه تلاش کرده اند تا انرژی کمتری مصرف کنند و زباله ها را تخلیه کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها به سختی تلاش می کنند تا از انرژی کمتری استفاده کنند و از زباله کمتری استفاده کنند
3. Tom tried valiantly to rescue the drowning man.
[ترجمه ترگمان]تام با جرات سعی کرد تا آن مرد غرق شده را نجات دهد
[ترجمه گوگل]تام سعی کرد تا انسان غرق نجات را نجات دهد
4. Nothing can shake the Federals, who, at nightfall, valiantly led by Gen.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند Federals را تکان دهد، کسی که در هنگام شب، دلیرانه به رهبری ژنرال
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند مواد فدرال را لرزاند، که، در هنگام شب، با شجاعت به رهبری ژنرال
5. The two of us tried valiantly to sort out the ramifications of living in separate cities.
[ترجمه ترگمان]هر دوی ما با شجاعت سعی کردیم تا پیامدهای زندگی در شهرهای مختلف را ازسر بگیریم
[ترجمه گوگل]دو نفر از ما سعی داشتند تا تأثیرات زندگی در شهرهای جداگانه را بررسی کنند
6. Raju had been valiantly trying to translate what was said with limited success.
[ترجمه ترگمان]Raju در تلاش بود تا آنچه را که گفته می شد با موفقیت محدود ترجمه کند
[ترجمه گوگل]Raju به شدت سعی در ترجمه آنچه که با موفقیت محدود است گفت
7. Was this it? thought Richard, valiantly trying to copy Solveig.
[ترجمه ترگمان]همین بود؟ ریچارد در حالی که می کوشید از روی غریزه تقلید کند، باخود گفت:
[ترجمه گوگل]آیا این بود؟ تصور ریچارد، با شجاعت در تلاش برای کپی Solveig
8. He tried valiantly to seek for truth.
[ترجمه ترگمان]می کوشید تا خود را به جستجوی حقیقت برساند
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد که به دنبال حقیقت باشد
9. Through God we shall do valiantly, And it is He who will tread down our adversaries.
[ترجمه ترگمان]از طریق خدا ما باید با شجاعت عمل کنیم و او کسی است که دشمنان ما را زیر پا می گذارد
[ترجمه گوگل]از طریق خداوند ما باید شجاعانه عمل کنیم، و این اوست که دشمنان ما را می کشد
10. Berenice strove valiantly to retain a serene interest.
[ترجمه ترگمان]Berenice می کوشید تا خود را با شجاعت حفظ کند
[ترجمه گوگل]Berenice با شور و شوق برای حفظ یک علاقه آرام است
11. They fought valiantly at Breed's Hill, but they never seemed to have the right coordinates when it came time to track an enemy.
[ترجمه ترگمان]آن ها با شجاعت در تپه breed جنگیده بودند، اما به نظر نمی رسید که زمانی که زمان فرا رسیده است، مختصات مناسبی برای پیدا کردن دشمن داشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها با شجاعت در هیل نژاد جنگیدند، اما هرگز به نظر می رسید که هماهنگی مناسب زمانی به دست می آمد که دشمن را دنبال کند
12. What it lacks in resources SEPA tries valiantly to regain by appealing to public sentiment.
[ترجمه ترگمان]آنچه که در منابع فاقد منابع است، تلاش شجاعانه برای بدست آوردن دوباره آن با توسل به احساسات عمومی است
[ترجمه گوگل]آنچه که در منابع وجود ندارد، SEPA قصد دارد با جذاب کردن احساسات عمومی تلاش کند تا دوباره بازی کند
13. Let us march forward valiantly, braving all difficulties and hardships!
[ترجمه ترگمان]با شجاعت جلو برویم، با شجاعت تمام مشکلات و سختی ها را در پیش گیریم!
[ترجمه گوگل]بگذارید ما به زور شجاعانه حرکت کنیم، تمام سختی ها و سختی ها را تحمل کنیم!
14. Through God we shall do valiantly: for he it is that shall tread down our enemies.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که ما باید با شجاعت خود را به دشمن نشان دهیم
[ترجمه گوگل]از طریق خدا، ما باید با شجاعت انجام دهیم زیرا او این است که دشمنان ما را از بین ببرد
15. We reject the destiny which Washington strove so valiantly and so triumphantly to establish.
[ترجمه ترگمان]ما سرنوشتی را که واشنگتن دلیرانه جنگید، رد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما سرنوشتی را که واشنگتن برای تحقق چنین شجاعت و پیروزی تلاش می کرد، رد می کند