1. The survey holds even more dispiriting news for unionism.
[ترجمه ترگمان]این بررسی حتی خبره ای dispiriting را برای unionism هم در دست دارد
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی، خبرهای محرمانه تر را برای اتحادیه گرایی می دهد
2. The growth of public sector unionism raises starkly the issue of alliances between workers as producers and working people as consumers.
[ترجمه ترگمان]رشد اتحادیه عمومی اتحادیه عمومی مساله اتحاد بین کارگران به عنوان تولید کننده و افراد کارگر را به عنوان مصرف کننده مطرح می کند
[ترجمه گوگل]رشد اتحادیه های بخش عمومی به طور جدی مسئله همبستگی میان کارگران به عنوان تولید کننده و کارگر به عنوان مصرف کننده به حساب می آید
3. The decline in trade unionism is particularly significant here.
[ترجمه ترگمان]کاهش در اتحادیه اصناف به ویژه در اینجا قابل توجه است
[ترجمه گوگل]کاهش اتحادیه کارگری در اینجا بسیار مهم است
4. Thus, beyond the specifically theological reasons for unionism, there is a broader penumbra of social concerns.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، فراتر از دلایل کلامی مربوط به unionism، a اجتماعی گسترده تری از نگرانی های اجتماعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، فراتر از دلایل خاص الهیات اتحادیه گرایی، نگرانی های اجتماعی گسترده تر است
5. Unlike Beattie, who was socialized into evangelicalism and unionism, Ivan Foster was recruited after a more dramatic conversion.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف Beattie، که در اتحادیه اصناف و اتحادیه اصناف اجتماعی معاشرت کرده بود، ایوان فاستر، پس از یک تبدیل دراماتیک به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]بر خلاف بیتی، که به اخلاقگرایی و اتحادیه گرایی سوق داده شد، ایوان فاستر پس از یک دراماتیک تر تبدیل شد
6. Its new National government plans to abandon compulsory unionism and centralised wage fixing.
[ترجمه ترگمان]دولت ملی جدید این کشور قصد دارد اتحادیه ملی را ترک کند و قانون متمرکز دست مزد را بر عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]دولت ملی جدید این کشور قصد دارد از اعمال اتحادیه اجباری و تنظیم دستمزد متمرکز خودداری کند
7. Mr Trimble's opponents within unionism say they will put forward a motion to exclude Sinn Fein from government.
[ترجمه ترگمان]مخالفان آقای Trimble در اتحادیه unionism می گویند که آن ها طرحی را برای حذف شین فین از دولت مطرح خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مخالفان آقای Trimble درون اتحادیه می گویند که آنها پیشنهادی برای حذف Sinn Fein از دولت ارائه می دهند
8. Trade unionism became a key element in national solidarity and social education.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه اصناف به یک عنصر کلیدی در همبستگی ملی و آموزش اجتماعی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اتحادیه کارگری یک عنصر کلیدی در همبستگی ملی و آموزش اجتماعی بود
9. Boal was a successful barrister who combined staunch unionism with a left-of-centre position on social and economic issues.
[ترجمه ترگمان]Boal یک وکیل موفق بود که اتحاد ثابت قدم را با یک موقعیت چپ از مرکز بر روی مسائل اجتماعی و اقتصادی ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]بوال یک مدافع دادخواهی موفق بود که اتحادیه گرایی را با موضع چپ از مرکز در مسائل اجتماعی و اقتصادی ترکیب کرد
10. There is now a widespread view that trade unionism is caught up in a fundamental transformation.
[ترجمه ترگمان]اکنون نظر گسترده ای وجود دارد که اتحادیه اصناف در یک تحول اساسی گرفتار شده است
[ترجمه گوگل]اکنون یک دیدگاه وسیع وجود دارد که اتحادیه ی کارگری در یک تحول اساسی قرار دارد
11. Their functional link severed, Co-operation and trade unionism went on separately to join the system they could not defeat.
[ترجمه ترگمان]پیوند کارکردی آن ها قطع شد، اتحادیه هم کاری و اتحادیه اصناف به طور جداگانه برای پیوستن به این سیستم پیش رفتند که نتوانستند شکست بخورند
[ترجمه گوگل]پیوند عملیاتی آنها قطع شد، همکاری و اتحادیه های کارگری جداگانه به پیوستن به سیستم هایی که نمی توانند برنده شوند، ادامه داشت
12. Tories are also conscious that the image of Unionism is such that any agreement would attract inevitable criticism from opposition parties.
[ترجمه ترگمان]توری ها همچنین آگاه هستند که تصویر of به گونه ای است که هر گونه توافق، انتقادات اجتناب ناپذیری را از سوی احزاب مخالف به خود جلب می کند
[ترجمه گوگل]توری ها همچنین آگاه هستند که تصویر اتحادیه گرایی چنین است که هرگونه توافق، انتقاد اجتناب ناپذیر از احزاب مخالف را جذب می کند
13. Collective bargaining was viewed as the alpha and omega of trade unionism.
[ترجمه ترگمان]داد و ستد جمعی به عنوان آلفا و امگا of تجاری تلقی می شد
[ترجمه گوگل]معامله جمعی به عنوان آلفا و امگا اتحادیه کارگری مورد توجه قرار گرفت
14. He has spent his life campaigning for free trade unionism and free votes.
[ترجمه ترگمان]او برای اتحادیه اصناف آزاد و رای آزاد فعالیت انتخاباتی خود را گذرانده است
[ترجمه گوگل]او مبارزات زندگی خود را برای اتحادیه های کارگری آزاد و آراء آزاد صرف کرده است