1. I guess he is a business tenderfoot.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تازه وارد اهل تجارت است
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم او یک مشاجره تجاری است
2. The old factory hand treat the tenderfoot like their slave.
[ترجمه ترگمان]کارگر پیر هم مثل برده خود یک تازه وارد را درمان می کند
[ترجمه گوگل]دستشویی کارخانه قدیمی، مانند برده ی خود، از پریشانی برخوردار است
3. "Black" Burton, a man evil tempered and malicious, had been picking a quarrel with a tenderfoot at the bar, when Thornton stepped good naturedly between.
[ترجمه ترگمان]به لک برتن، مردی شرور و بد ذات، با یک تازه وارد در بار مشاجره کرده بود که تور نتن دوستانه از میان آن گذشت
[ترجمه گوگل]'سیاه' برتون، یک مرد شرور و مخرب، در حالیکه تورنتون از بین رفت، طبیعتا از بین رفت
4. I served the first part of my sentence in several correctional work camps of mixed types (this kind of camp is described in the play, The Tenderfoot and the Tramp).
[ترجمه ترگمان]من به عنوان اولین بخش از حکم خود در چندین اردوگاه کار اصلاح انواع مختلف (این نوع اردوگاه در نمایشنامه \"The و the)\" خدمت کردم
[ترجمه گوگل]من اولین بخش حکمم را در چندین اردوگاه کار اصلاح طلبی متفرق کردم (این نوع اردوگاه در بازی، The Tenderfoot و Tramp شرح داده شده است)
5. On the screen, a shadow flickered—a shadow with feet like boxcars and a smile like the last soliloquy of Hamlet. He was a tenderfoot.
[ترجمه ترگمان]روی صفحه، سایه ای از سایه و یک سایه مانند واگن های باری و لبخندی شبیه به آخرین نفس هملت او یک تازه وارد بود
[ترجمه گوگل]روی صفحه نمایش، یک سایه سوسو زد - یک سایه با پاهای مانند boxcars و یک لبخند مانند آخرین حلول هملت او یک لقمه بود