کلمه جو
صفحه اصلی

tenderfoot


معنی : تازه کار، ادم تازه وارد، پیش اهنگ تازه کار
معانی دیگر : (امریکا)، تازه وارد، نازک نارنجی، سختی ندیده، مغرب امر

انگلیسی به فارسی

پیش اهنگ تازه کار، (مغرب آمریکا) آدم تازه وارد،تازه کار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: tenderfeet, tenderfoots
(1) تعریف: one who is unaccustomed to rough outdoor life; greenhorn.

(2) تعریف: one who lacks experience in a particular area; novice.
مشابه: novice

(3) تعریف: a new member of the Boy Scouts or Girl Scouts of America.

• beginner, novice, rookie

مترادف و متضاد

تازه کار (اسم)
beginner, novice, tyro, freshman, tiro, novitiate, noviciate, rookie, debutant, ham, jackleg, colt, tenderfoot

ادم تازه وارد (اسم)
tenderfoot

پیشاهنگ تازه کار (اسم)
tenderfoot

newcomer


Synonyms: amateur, beginner, colt, greenhorn, Johnny-come-lately, neophyte, new kid on the block, novice, novitiate, rookie, tyro


جملات نمونه

1. I guess he is a business tenderfoot.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تازه وارد اهل تجارت است
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم او یک مشاجره تجاری است

2. The old factory hand treat the tenderfoot like their slave.
[ترجمه ترگمان]کارگر پیر هم مثل برده خود یک تازه وارد را درمان می کند
[ترجمه گوگل]دستشویی کارخانه قدیمی، مانند برده ی خود، از پریشانی برخوردار است

3. "Black" Burton, a man evil tempered and malicious, had been picking a quarrel with a tenderfoot at the bar, when Thornton stepped good naturedly between.
[ترجمه ترگمان]به لک برتن، مردی شرور و بد ذات، با یک تازه وارد در بار مشاجره کرده بود که تور نتن دوستانه از میان آن گذشت
[ترجمه گوگل]'سیاه' برتون، یک مرد شرور و مخرب، در حالیکه تورنتون از بین رفت، طبیعتا از بین رفت

4. I served the first part of my sentence in several correctional work camps of mixed types (this kind of camp is described in the play, The Tenderfoot and the Tramp).
[ترجمه ترگمان]من به عنوان اولین بخش از حکم خود در چندین اردوگاه کار اصلاح انواع مختلف (این نوع اردوگاه در نمایشنامه \"The و the)\" خدمت کردم
[ترجمه گوگل]من اولین بخش حکمم را در چندین اردوگاه کار اصلاح طلبی متفرق کردم (این نوع اردوگاه در بازی، The Tenderfoot و Tramp شرح داده شده است)

5. On the screen, a shadow flickered—a shadow with feet like boxcars and a smile like the last soliloquy of Hamlet. He was a tenderfoot.
[ترجمه ترگمان]روی صفحه، سایه ای از سایه و یک سایه مانند واگن های باری و لبخندی شبیه به آخرین نفس هملت او یک تازه وارد بود
[ترجمه گوگل]روی صفحه نمایش، یک سایه سوسو زد - یک سایه با پاهای مانند boxcars و یک لبخند مانند آخرین حلول هملت او یک لقمه بود

پیشنهاد کاربران

تازه کار، a novice
An inexoerienced person
a tenderfoot cowgirl


کلمات دیگر: