کلمه جو
صفحه اصلی

unclose


معنی : باز کردن
معانی دیگر : گشودن، گشودن آشکار کردن، بر ملا کردن

انگلیسی به فارسی

باز کردن، گشودن


آشکار کردن، بر ملا کردن


انجماد، باز کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: uncloses, unclosing, unclosed
مشتقات: unclosed (adj.)
• : تعریف: to open or open up, esp. so as to disclose something previously concealed.
متضاد: close

• open, become open; reveal

مترادف و متضاد

باز کردن (فعل)
undo, open, unfold, disclose, pick, solve, untie, unfix, unscrew, unpack, unwind, unwrap, disengage, disentangle, splay, unbend, unroll, unbolt, unclasp, unclose, unfasten, unhinge, unhitch, unknit, untwist

جملات نمونه

1. The window was unclosed by someone.
[ترجمه ترگمان]پنجره توسط کسی باز شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره توسط کسی باز شد

2. The author"s aim to unclose the problems one by one is to settle it, surpass it. "
[ترجمه ترگمان]هدف نویسنده این است که مشکلات را یکی از دیگری حل کند، آن را حل کند، از آن پیشی بگیرد \"
[ترجمه گوگل]هدف نویسنده برای کنار آمدن با مشکلات یک به یک است که آن را حل کند، از آن فراتر برود '

3. Soon as thy letters trembling I unclose.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نامه های تو به لرزه افتاد
[ترجمه گوگل]بلافاصله به عنوان نامه های تو لرزیدن من برطرف می شود

4. Sigmund Freud's discover for Libido unclose the energy and quality of sex in unconsciousness.
[ترجمه ترگمان]زیگموند فروید به خاطر کشف انرژی و کیفیت سکس در ناخودآگاه کشف شد
[ترجمه گوگل]کشف سیگموند فروید برای لیبیو انرژی و کیفیت جنس را در ناخودآگاه از بین می برد

5. We established the mathematics model of the, whole torpedo thermodynamic propulsion system which adopt unclose cycle form.
[ترجمه ترگمان]ما مدل ریاضی کل سیستم propulsion ترمودینامیکی را که فرم چرخه unclose را اتخاذ می کنند، ایجاد کردیم
[ترجمه گوگل]ما مدل ریاضیات کل سیستم اژدر ترمودینامیکی اژدر که به شکل چرخه ی غیرقابل اتخاذ شکل می گیرد، ایجاد کردیم

6. This paper brings forward a 3D triangulation algorithm for scattered data points which is adapted to any unclose surface, close surface and multiple connected surface.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم مثلث بندی سه بعدی برای نقاط داده پراکنده را به ارمغان می آورد که با هر سطح unclose، سطح نزدیک و سطح متصل چندگانه تطبیق داده می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم triangulation 3D برای نقاط داده پراکنده ارائه می دهد که به هر سطح unclose، سطح نزدیک و سطح متصل متصل می شود

7. Having succeeded in obtaining entrance with another key, I ran to unclose the panels, for the chamber was vacant; quickly pushing them aside, I peeped in. Mr Heathcliff was there--laid on his back.
[ترجمه ترگمان]وقتی موفق شدم با کلید دیگری وارد شوم، به طرف unclose دویدم، چون اتاق خالی بود؛ به سرعت آن ها را کنار زدم، به داخل سرک کشیدم آقای هیت کلیف همان جا نشسته بود و به پشت خوابیده بود
[ترجمه گوگل]با موفق شدن در ورودی با یک کلید دیگر، من تصمیم گرفتم پانل ها را از هم جدا کنم، زیرا اتاق خالی بود؛ به سرعت آنها را کنار گذاشتم، من نگاهش کردم آقای هیتکلیف آنجا بود - روی پشت او گذاشته شده بود

8. On the other hand, parsing is the good exploration of the structure of natural language, can unclose some secret of human language. It also have significance to the AI.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، تجزیه، اکتشاف خوب ساختار زبان طبیعی است و می تواند برخی اسرار زبان انسانی را از بین ببرد آن هم چنین برای هوش مصنوعی اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل اکتشاف خوب ساختار زبان طبیعی است، می تواند یک سری از زبان انسانی را جدا کند همچنین برای AI اهمیت دارد

9. If you want to take something out, you can unclose the side door of the box and put in or out things you like, or just use this box as a table placing your tea-cup.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید چیزی را بیرون ببرید، می توانید در کناری جعبه را باز کنید و یا چیزهایی را که دوست دارید قرار دهید، یا فقط از این جعبه به عنوان یک میز برای قرار دادن چای خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید چیزی را بیرون بیاورید، می توانید درب جانبی جعبه را کنار بگذارید و یا چیزهایی را که دوست دارید قرار دهید یا از آن استفاده کنید، یا فقط از این جعبه به عنوان یک میز استفاده کنید که فنجان چای خود را قرار می دهد


کلمات دیگر: