1. a hasty unconsidered remark
حرف شتاب آمیز و نسنجیده
2. I came to regret my unconsidered remarks.
[ترجمه ترگمان] اومدم از حرف های unconsidered پشیمون بشم
[ترجمه گوگل]من به سخنان بی نظیر من گوش فرا دادم
3. She contemplated another and, until then, unconsidered aspect of Ben's character.
[ترجمه ترگمان]او به یکی دیگر نگاه کرد و تا آن زمان، unconsidered شخصیت بن را دید
[ترجمه گوگل]او دیگر و تا آن زمان جنبه بی قاعده شخصیت بن را در نظر داشت
4. He said something unconsidered, Anna pounced on it.
[ترجمه ترگمان]آنا به آن حمله ور شد
[ترجمه گوگل]او گفت چیزی غیر قابل درک است، آنا بر روی آن انفجار کرد
5. A failed marriage is one of those unconsidered trifles he might expect to sniff out.
[ترجمه ترگمان]یک ازدواج ناموفق یکی از آن چیزهایی است که ممکن است انتظارش را داشته باشد
[ترجمه گوگل]ازدواج ناکام یکی از آن چیزهای نامطلوب محسوب می شود که ممکن است انتظار داشته باشد که آن را خراب کند
6. The unconsidered life is not worth living.
[ترجمه ترگمان]زندگی بی unconsidered ارزش زندگی کردن را ندارد
[ترجمه گوگل]زندگی بی معنی ارزش زندگی ندارد
7. Prejudice is the holding of unconsidered opinions.
[ترجمه ترگمان]تعصب در دست گرفتن عقاید unconsidered است
[ترجمه گوگل]تعصب، برگزاری نظرات غیر محسوس است
8. Nothing has changed, and unconsidered is what Palestinians want, need and deserve.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز تغییر نکرده است، و او همان چیزی است که فلسطینیان می خواهند، نیاز دارند و مستحق آن هستند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز تغییری نکرده است و این چیزی نیست که فلسطینی ها می خواهند، مورد نیاز و سزاوار آن هستند
9. They base this on the previously unconsidered drop in pressure that occurs when water passes from gas to liquid state in condensation.
[ترجمه ترگمان]آن ها این مساله را بر روی افت unconsidered قبلی در فشار قرار می دهند که زمانی اتفاق می افتد که آب از گاز به حالت مایع در چگالش عبور می کند
[ترجمه گوگل]آنها این را بر روی افت فشار قبلا محاسبه شده قرار می دهند که زمانی اتفاق می افتد که آب از گاز به حالت مایع در تراکم عبور می کند
10. She looked through the drawers of Bob's desk, curious to explore even the most unconsidered corners of his life.
[ترجمه ترگمان]او به کشوهای میز باب نگاه کرد، کنجکاو بود که حتی the را هم پیدا کند
[ترجمه گوگل]او از طریق کشوهای میز باب نگاه کرد، کنجکاو است تا حتی گوشه های بی نظیر زندگی اش را کشف کند
11. His antiquarian temperament has made him a greater snapper-up of unconsidered trifles of archaeology, architecture and literature.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی (antiquarian)او باعث شده است که او به جزییات بیشتری درباره مسایل باستان شناسی، معماری و ادبیات بپردازد
[ترجمه گوگل]خلق و خوی عتیقه او باعث شده او را بیشتر از چیزهای نامعقول باستان شناسی، معماری و ادبیات ساخته شده است
12. This neglects the fact that there may be more efficient and effective ways of achieving system objectives which remain unconsidered.
[ترجمه ترگمان]این امر این حقیقت را نادیده می گیرد که ممکن است روش های کارآمد و موثر تری برای دستیابی به اهداف سیستم وجود داشته باشد که مورد توجه قرار نگرفته اند
[ترجمه گوگل]این نادیده گرفتن این واقعیت است که ممکن است راه های کارآمد و موثرتری برای دستیابی به اهداف سیستم وجود داشته باشد که هنوز محسوب نمی شوند
13. The relevance of such multiple sensory realities to conventional evolutionary theory has so far remained unconsidered.
[ترجمه ترگمان]ارتباط این واقعیات حسی متعدد به نظریه تکاملی مرسوم تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]ارتباط این واقعیت های حسی چندگانه با نظریه تکامل متداول تا کنون محسوب نمی شود
14. Live music is all about incident, accident and previously unconsidered possibilities.
[ترجمه ترگمان]موسیقی زنده تماما در مورد حادثه، تصادف و احتمالات previously مطالعه شده است
[ترجمه گوگل]موسیقی زنده همه چیز مربوط به حادثه، حادثه و فرصت های پیش از بی توجهی است