کلمه جو
صفحه اصلی

unholy


معنی : کفرامیز، سنگ دل، نامقدس، محروم از عشاء ربانی
معانی دیگر : نا اشو، اهریمنی، کفر آمیز، خبیث، بد جنس، بدجنسانه

انگلیسی به فارسی

نامقدس، کفر آمیز، سنگدل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: unholier, unholiest
مشتقات: unholily (adv.), unholiness (n.)
(1) تعریف: not holy or sacred.
متضاد: holy

(2) تعریف: wicked, sinful, or depraved.
متضاد: holy
مشابه: sinful

- the maniac's unholy laughter
[ترجمه ترگمان] خنده شیطانی دیوانه
[ترجمه گوگل] خنده خائنانه دیوانه وار

(3) تعریف: (informal) very disagreeable or outrageous.

- Your desk is an unholy mess.
[ترجمه godfather] میز شما یک ظرف غذا نامقدس است
[ترجمه ترگمان] میز تو یه گند شیطانی است
[ترجمه گوگل] میز شما یک ظرف غذا بی نظیر است

• not holy, not sacred, profane; impious, ungodly; outrageous (informal)
something that is unholy is considered to be wicked or sinful.

مترادف و متضاد

کفرامیز (صفت)
profane, blasphemous, unhallowed, unholy

سنگ دل (صفت)
unholy, callous, unfeeling, implacable, obdurate, ungodly, fell, inexorable, stony, hard-hearted, stony-hearted

نامقدس (صفت)
unhallowed, unholy

محروم از عشاء ربانی (صفت)
unholy

sacrilegious


Synonyms: base, blameful, corrupt, culpable, depraved, dishonest, evil, godless, guilty, heinous, immoral, impious, iniquitous, irreligious, irreverent, irreverential, profane, sinful, ungodly, unhallowed, unsanctified, vile, wicked


Antonyms: godly, holy, pious, religious


outrageous


Synonyms: appalling, awful, barbarous, dreadful, horrendous, shocking, uncivilized, unearthly, ungodly, unnatural, unreasonable


Antonyms: reasonable, sensible


جملات نمونه

1. Religious fanatics have formed an unholy alliance with right wing groups.
[ترجمه ترگمان]متعصبان مذهبی یک اتحاد unholy با گروه های جناح راست تشکیل داده اند
[ترجمه گوگل]متعصب های مذهبی یک اتحاد غیر عادلانه با گروه های راست دست تشکیل داده اند

2. An unholy row broke out between two of the men drinking in the bar.
[ترجمه ترگمان]بین دو مرد که در بار مشروب می خوردند درهم شکست
[ترجمه گوگل]یک رد بی رحمانه بین دو مرد نوشیدنی در نوار بوجود آمد

3. British culture now appears to revolve around the unholy trinity of sport, shopping and sex.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به نظر می رسد که فرهنگ انگلستان حول و حوش تثلیث نامقدس ورزشی، خرید و سکس می گردد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که فرهنگ بریتانیا در اطراف تثلیث بی نظیر ورزش، خرید و رابطه جنسی متولد شده است

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. He took an unholy delight in her discomfort.
[ترجمه ترگمان]او از ناراحتی و ناراحتی او لذت عمیقی کشید
[ترجمه گوگل]او احساس ناراحتی را در ناراحتی اش گرفت

6. He was taking an unholy delight in humiliating Sarah.
[ترجمه ترگمان]اون از \"سارا\" متنفر بود
[ترجمه گوگل]او سارا را تحقیر کرد

7. The economy is still an unholy mess.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد هنوز هم یک آشفتگی لعنتی است
[ترجمه گوگل]اقتصاد همچنان یک آشفتگی بی حد و حصر است

8. There was an unholy row going on next door.
[ترجمه ترگمان]یه ردیف شیطانی داره میاد سمت در بعدی
[ترجمه گوگل]یک رد بی رحمانه در کنار درب وجود داشت

9. She wondered how she had got into this unholy mess.
[ترجمه ترگمان]او از خودش پرسید که او چگونه وارد این آشفتگی ناپاک شده بود
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چگونه او را به این ظروف غیر مقتدر تبدیل کرده است

10. Someone's making an unholy row outside.
[ترجمه ترگمان]کسی در بیرون یک ردیف شیطانی درست می کند
[ترجمه گوگل]کسی رد بی رحمانه ای در خارج ایجاد می کند

11. From the unholy mess that was the latter-day Smiths, to a period of hope and promise.
[ترجمه ترگمان]از mess لعنتی که خانواده اسمیت - بود، تا یک دوره امید و وعده
[ترجمه گوگل]از ظروف غیر انسانی که اسمیت های روز گذشته بود، به یک دوره امید و وعده داده شد

12. It was the potential in this unholy alliance that she feared.
[ترجمه ترگمان]این توانایی بالقوه ای بود که او از آن می ترسید
[ترجمه گوگل]این پتانسیل در این اتحاد بیپایه بود که او از آن متاثر بود

13. An unholy alliance with other minorities to preserve ideological positions otherwise unacceptable to the electorate does not appeal as a noble enterprise.
[ترجمه ترگمان]یک اتحاد unholy با دیگر اقلیت ها برای حفظ مواضع ایدئولوژیک در غیر این صورت برای حوزه انتخابیه به عنوان یک شرکت اصیل درخواست تجدید نظر نمی کند
[ترجمه گوگل]اتحاد غیر رسمی با سایر اقلیت ها برای حفظ موقعیت های ایدئولوژیکی که در غیر این صورت غیر قابل قبول به رای دهندگان است، به عنوان یک شرکت نجیب به تجدید نظر نمی پردازد

14. Eating flesh was unholy, and blood would stain an altar; only meal and grain were acceptable for food and sacrifice.
[ترجمه ترگمان]خوردن گوشت ناپاک بود و خون یک محراب را لکه دار می کرد؛ تنها غذا و غله به خاطر غذا و فداکاری قابل قبول بود
[ترجمه گوگل]گوشت خوردن غیر مقدس بود و خون قربانی می شد؛ تنها غذا و دانه برای غذا و قربانی قابل قبول بود

15. Smith particularly feared unholy alliances between business and government.
[ترجمه ترگمان]سمیث به ویژه از پیمان unholy بین دولت و دولت بیمناک بود
[ترجمه گوگل]اسمیت به ویژه از متحدین بیپایان بین کسب و کار و دولت ترسید

پیشنهاد کاربران

غیر قابل پرستش

شخص یا چیزی که نتوان مقدس شمرد.

سنگدل

ملعون

۱. دین ستیزانه - کفر آمیز - نامقدس
۲. بدجنس - بدجنسانه - خبیث - خبیثانه
۳. افتصاح و عظیم

adjective
1 : not showing respect for a god or a religion : not holy
◀️an unholy attitude

2 — used to describe people or groups that are working together for a bad purpose
◀️an unholy alliance between politicians and lobbyists

3 always used before a noun informal : shockingly or surprisingly bad, large, etc
◀️Our finances were an unholy mess
◀️They have spent an unholy amount of money on the project

◀️ Everything I spit is hot shit and unholy


کلمات دیگر: