کلمه جو
صفحه اصلی

unchaste


معنی : بی عفت، الوده دامن، بی عفاف
معانی دیگر : الوده دامن، بی عفت، بی عفاف

انگلیسی به فارسی

الوده دامن، بی عفت، بی عفاف


از بین بردن، بی عفت، الوده دامن، بی عفاف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unchastely (adv.), unchasteness (n.), unchastity (n.)
• : تعریف: impure or immodest, esp. in sexual conduct; not chaste.
متضاد: chaste
مشابه: impure, wanton

• not chaste, impure, immodest

مترادف و متضاد

بی عفت (صفت)
bawdy, light, foul-mouthed, immodest, unchaste

الوده دامن (صفت)
unchaste

بی عفاف (صفت)
unchaste

جملات نمونه

1. The question as to whether an unchaste priest might celebrate the mass became important.
[ترجمه ترگمان]این سوال که آیا یک کشیش بی عفت ممکن است این جرم را جشن بگیرد مهم است
[ترجمه گوگل]سؤال این است که آیا یک کشیش بدون سرپرست میتواند جشن جشن را جشن بگیرد مهم است

2. And, indeed, if I had stayed unchaste, I would have gotten burned out.
[ترجمه ترگمان]و در واقع، اگر من هم پایبند عفت می ماندم، می شدم
[ترجمه گوگل]و، در واقع، اگر من بی وقفه باقی مانده بودم، می توانستم سوخته شوم

3. In other words, "turtle" and wife must be unchaste .
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، \"لاک پشت\" و همسر باید پایبند عفت باشند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر 'لاک پشت' و همسر باید از هم جدا باشند

4. I'm an unchaste and sinful woman .
[ترجمه ترگمان]من یک زن پاک دامن و گناه آلود هستم
[ترجمه گوگل]من یک زن بی گناه و گناهکار هستم

5. Better unchaste than humourless, better dead than a dead weight.
[ترجمه ترگمان]unchaste بهتر از humourless، بهتر از یک وزن مرده
[ترجمه گوگل]بهتر از خالکوبی، بهتر از مرده است

6. If she dared to violate the rules in the patriarchal society, she would be regarded as an unchaste and vicious woman.
[ترجمه ترگمان]اگر او جرات کند قوانین جامعه patriarchal را زیر پا بگذارد، او را به عنوان یک زن پاک دامن و شرور تلقی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر او جرأت کرد که قوانین موجود در جامعه پدرسالار را نقض کند، او را به عنوان یک زن ناعادلانه و شریر در نظر گرفته خواهد شد


کلمات دیگر: