1. The question as to whether an unchaste priest might celebrate the mass became important.
[ترجمه ترگمان]این سوال که آیا یک کشیش بی عفت ممکن است این جرم را جشن بگیرد مهم است
[ترجمه گوگل]سؤال این است که آیا یک کشیش بدون سرپرست میتواند جشن جشن را جشن بگیرد مهم است
2. And, indeed, if I had stayed unchaste, I would have gotten burned out.
[ترجمه ترگمان]و در واقع، اگر من هم پایبند عفت می ماندم، می شدم
[ترجمه گوگل]و، در واقع، اگر من بی وقفه باقی مانده بودم، می توانستم سوخته شوم
3. In other words, "turtle" and wife must be unchaste .
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، \"لاک پشت\" و همسر باید پایبند عفت باشند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر 'لاک پشت' و همسر باید از هم جدا باشند
4. I'm an unchaste and sinful woman .
[ترجمه ترگمان]من یک زن پاک دامن و گناه آلود هستم
[ترجمه گوگل]من یک زن بی گناه و گناهکار هستم
5. Better unchaste than humourless, better dead than a dead weight.
[ترجمه ترگمان]unchaste بهتر از humourless، بهتر از یک وزن مرده
[ترجمه گوگل]بهتر از خالکوبی، بهتر از مرده است
6. If she dared to violate the rules in the patriarchal society, she would be regarded as an unchaste and vicious woman.
[ترجمه ترگمان]اگر او جرات کند قوانین جامعه patriarchal را زیر پا بگذارد، او را به عنوان یک زن پاک دامن و شرور تلقی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر او جرأت کرد که قوانین موجود در جامعه پدرسالار را نقض کند، او را به عنوان یک زن ناعادلانه و شریر در نظر گرفته خواهد شد