1. In football teamwork is even more important than individual skill.
[ترجمه kiki] در فوتبال، کار تیمی از مهارت های فردی هم مهمتر است
[ترجمه ترگمان]در کار تیمی، کار تیمی از مهارت فردی مهم تر است
[ترجمه گوگل]در کار تیمی فوتبال حتی مهمتر از مهارت فردی است
2. Talent wins games, but teamwork wins championships.
[ترجمه ترگمان]استعداد در بازی ها برنده می شود، اما کار تیمی برنده رقابت های قهرمانی است
[ترجمه گوگل]استعداد برنده بازی ها می شود، اما کار تیمی برنده مسابقات قهرمانی می شود
3. Only teamwork will enable us to get the job done on time.
[ترجمه ترگمان]تنها کار تیمی ما را قادر خواهد ساخت که کار را به موقع انجام دهیم
[ترجمه گوگل]فقط کار گروهی ما را قادر می سازد که در زمان کار انجام شود
4. Teamwork is a key feature of the training programme.
[ترجمه ترگمان]کار گروهی یکی از ویژگی های کلیدی برنامه آموزشی است
[ترجمه گوگل]کار تیمی یکی از ویژگی های کلیدی برنامه آموزشی است
5. Brilliant teamwork and old fashioned grit got the team a last minute point.
[ترجمه ترگمان]یک کار تیمی عالی و grit قدیمی تیم را برای آخرین لحظه به دست اورده بود
[ترجمه گوگل]تیم با تجربه و کارآیی درخشان و مدافع قدیمی مدافع تیم، نقطه ی آخر را به دست آورد
6. Teamwork is required in order to achieve these aims.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به این اهداف کار گروهی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به این اهداف، کار تیمی ضروری است
7. Her determination, teamwork skills and leadership capabilities convinced us that she was perfect for the job.
[ترجمه ترگمان]عزم تیمی، مهارت تیمی و توانایی های رهبری ما را متقاعد کرد که برای این کار عالی است
[ترجمه گوگل]عزم او، مهارت های تیمی و توانایی های رهبری ما را متقاعد کرد که او برای کار مناسب است
8. There are three fundamental principles of teamwork.
[ترجمه ترگمان]سه اصل بنیادی برای کار گروهی وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه اصل اساسی کار گروهی وجود دارد
9. We want to encourage good teamwork and communication.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم کار تیمی و ارتباطات خوب را تشویق کنیم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم کار خوب تیم و ارتباطات را تشویق کنیم
10. Today's complex buildings require close teamwork between the architect and the builders.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های پیچیده امروزی نیازمند کار تیمی نزدیک بین معمار و سازندگان هستند
[ترجمه گوگل]ساختمان های پیچیده امروز، نیاز به همکاری نزدیک بین معمار و سازندگان دارند
11. Good teamwork is a powerful tool for effective management.
[ترجمه ترگمان]کار تیمی خوب یک ابزار قدرتمند برای مدیریت موثر است
[ترجمه گوگل]کار تیمی خوب یک ابزار قدرتمند برای مدیریت موثر است
12. Success was due in large part to good teamwork.
[ترجمه ترگمان]موفقیت به دلیل بخش بزرگی از کار گروهی بود
[ترجمه گوگل]موفقیت در بخش بزرگی به کار گروهی منجر شد
13. The company says the aim is to encourage teamwork.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می گوید هدف تشویق کار تیمی است
[ترجمه گوگل]این شرکت می گوید هدف این است که کار گروهی را تشویق کند
14. Excellent teamwork from our staff has brought improvement on all fronts .
[ترجمه ترگمان]کار تیمی عالی از کارکنان ما باعث بهبود همه زمینه ها شده است
[ترجمه گوگل]کار گروهی عالی از کارکنان ما در تمامی سطوح بهبود یافته است
15. She stressed the importance of good teamwork.
[ترجمه ترگمان]او بر اهمیت کار گروهی خوب تاکید کرد
[ترجمه گوگل]او بر اهمیت کار گروهی تأکید کرد
16. Team work at its best results in a synergy that can be very productive.
[ترجمه ترگمان]تیم در بهترین نتایج خود در یک همکوشی که می تواند بسیار سازنده باشد، کار می کند
[ترجمه گوگل]کار تیمی در بهترین نتایج خود در یک همکاری که می تواند بسیار سودآور باشد
17. The coach made the team work hard on ball control .
[ترجمه ترگمان]این مربی تیم را به شدت تحت کنترل توپ قرار داد
[ترجمه گوگل]مربی این تیم را به سمت کنترل توپ هدایت کرد
18. Only good team work will enable us to get the job done on time.
[ترجمه ترگمان]تنها کار تیمی خوب ما را قادر خواهد ساخت که کار را به موقع انجام دهیم
[ترجمه گوگل]فقط کار تیمی خوب ما را قادر می سازد که در زمان کار انجام شود
19. I saw outstanding examples of team work with results impressive in their professionalism.
[ترجمه ترگمان]من نمونه های برجسته کار تیمی را با نتایج قابل توجه در حرفه ای گری آن ها دیدم
[ترجمه گوگل]من نمونه های برجسته ای از کار تیمی را با نتایج چشمگیر حرفه ای خود دیدم
20. And good members of the team work within the system.
[ترجمه ترگمان]و اعضای خوب تیم در داخل سیستم کار می کنند
[ترجمه گوگل]و اعضای خوب تیم در داخل سیستم کار می کنند
21. His physician and our hospice team work together to manage his chest pains and episodes of breathlessness.
[ترجمه ترگمان]پزشک او و تیم خانگی ما با هم برای مدیریت درد و مشکلات سینه خود کار می کنند
[ترجمه گوگل]پزشک و تیم بیمارستان ما با هم کار می کنند تا درد قفسه سینه و قسمت های تنفس خود را مدیریت کنند
22. Job sharers scored high marks on problem solving, team work and flexibility and demonstrated greater resilience in the face of setbacks.
[ترجمه ترگمان]کارمندان شغل نمره بالایی در حل مساله، کار تیمی و انعطاف پذیری کسب کردند و انعطاف پذیری بیشتری را در برابر عقب نشینی نشان دادند
[ترجمه گوگل]اشتراک کنندگان شغلی در مورد حل مشکلات، کار تیمی و انعطاف پذیری بالا و امتیازات بالا را نشان دادند و مقاومت در برابر مشکلات را نشان دادند
23. Good team work spirit and a hard working person ( willing to take overtime work when needed ).
[ترجمه ترگمان]روحیه کار تیمی خوب و یک فرد سخت کوش (مایل به کار اضافه کاری در صورت نیاز)
[ترجمه گوگل]روحیه خوب کار تیمی و شخص سختگیر (مایل به انجام کار اضافه کاری در صورت نیاز)
24. While Hancock and his team work on the east coast.
[ترجمه ترگمان]در حالی که Hancock و تیم او در ساحل شرقی کار می کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که هانکاک و تیمش در ساحل شرقی کار می کنند
25. Can undertake work pressure, have innovation mindset and team work spirit.
[ترجمه ترگمان]می تواند فشار کاری را تقبل کند، ذهنیت نوآوری و روحیه کار تیم را داشته باشد
[ترجمه گوگل]آیا می توان فشار کاری، فشار روحی و روحی نوشتاری و روحیه تیم کار را انجام داد
26. Recently I took part in a team work regarding to conflict resolution.
[ترجمه ترگمان]اخیرا من در یک تیم در ارتباط با حل اختلافات شرکت کردم
[ترجمه گوگل]اخیرا در یک کار گروهی در مورد حل و فصل منازعه شرکت کردم
27. How can you be active performance a team work?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانید عملکرد فعالی داشته باشید؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان عملکرد فعال یک تیم را فعال کرد؟
28. Fly right, work sedulity, good team work.
[ترجمه ترگمان]در سمت راست پرواز کنید، کار را انجام دهید، کار تیمی خوبی را انجام دهید
[ترجمه گوگل]پرواز راست، کار سوزش، کار تیم خوب است
29. Good spirit of team work, Strong sense of responsibility.
[ترجمه ترگمان]روحیه خوب کار تیمی، احساس مسئولیت قوی
[ترجمه گوگل]روحیه خوب کار تیمی، احساس قوی مسئولیت