کلمه جو
صفحه اصلی

victorious


معنی : چیره، فاتح، پیروز، فیروز، مظفر، ظفرنشان، ظفرامیز
معانی دیگر : پیروزمند، برنده

انگلیسی به فارسی

پیروز، فاتح، مظفر، ظفرنشان، ظفرآمیز


پیروزمند، پیروز، فاتح، فیروز، چیره، مظفر، ظفرنشان، ظفرامیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: victoriously (adv.)
(1) تعریف: having gained a victory; triumphant; successful.
متضاد: beaten
مشابه: successful, triumphant

- The victorious candidate gave a speech after the election.
[ترجمه ترگمان] نامزد پیروز پس از انتخابات سخنرانی کرد
[ترجمه گوگل] نامزد پیروز بعد از انتخابات سخنرانی کرد

(2) تعریف: of or pertaining to victory.

- We could hear the victorious shouting in the street.
[ترجمه ترگمان] ما می توانستیم صدای فریاد برنده را در خیابان بشنویم
[ترجمه گوگل] ما می توانیم فریاد پیروز در خیابان را بشنویم
- They awaited the army's victorious return.
[ترجمه ترگمان] آن ها در انتظار بازگشت پیروزمندانه ارتش بودند
[ترجمه گوگل] آنها منتظر پیروزی ارتش بودند

• triumphant, winning, successful; characterized by or pertaining to victory
someone who is victorious has won a victory, especially in a war.

مترادف و متضاد

چیره (صفت)
bold, dominant, victorious

فاتح (صفت)
victorious

پیروز (صفت)
victorious, successful, triumphant, palmary, winsome

فیروز (صفت)
jubilant, victorious, triumphant

مظفر (صفت)
victorious

ظفر نشان (صفت)
victorious

ظفرامیز (صفت)
victorious

successful, winning


Synonyms: arrived, champion, conquering, on top, prizewinning, triumphant, vanquishing


Antonyms: failing, losing, unsuccessful


جملات نمونه

1. Playing in New Jersey, the Giants were victorious two years in a row.
جاینتز که در "نیوجرسی" بازی می کردند، دو سال پی در پی فاتح بودند

2. Terry faced the challenge with the bad attitude that he could not be victorious.
تری با این تلقی که نمی تواند برنده شود، به آن مبارزه پرداخت.

3. Our girls' volleyball squad was victorious over a taller team.
تیم والیبال دختران ما بیشتر از یک تیم بلند تر موفق بودند

4. a victorious army
یک سپاه پیروزمند

5. the victorious soldiers brandished their swords
سربازان پیروز،شمشیرهای خود را در هوا تکان می دادند.

6. the victorious soldiers flourished their swords over their heads
سربازان پیروزمند شمشیرهای خود را بالای سرشان تکان دادند.

7. The victorious army returned in triumph.
[ترجمه ترگمان]ارتش پیروزمند به پیروزی بازگشت
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز به پیروزی رسید

8. Our team was victorious over theirs in the contest.
[ترجمه بهار] تیم ما دررقابت مقابل اونا پیروز شد.
[ترجمه ترگمان]تیم ما در مسابقه پیروز شد
[ترجمه گوگل]تیم ما در مسابقه پیروز شدند

9. Osborne emerged victorious after the second round of voting.
[ترجمه ترگمان]Osborne پس از دور دوم رای گیری پیروز شد
[ترجمه گوگل]Osborne پس از دور دوم رای گیری پیروز شد

10. The victorious army despoil the city of all its treasure.
[ترجمه ترگمان]ارتش فاتح شهر همه گنجینه اش را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز، شهر را از تمام گنجینه های آن دور می کند

11. We were confident that the Allies would emerge victorious .
[ترجمه ترگمان]ما مطمئن بودیم که متفقین پیروز خواهند شد
[ترجمه گوگل]ما مطمئن بودیم که متحدان پیروز می شوند

12. The victorious students ran through the street in an exalted state of excitement.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان پیروز در بحبوحه هیجان و هیجان از میان خیابان عبور کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان پیروز در خیابان در حالت هیجان هیجان زده بودند

13. The victorious army despoiled the city of many priceless treasures.
[ترجمه ترگمان]ارتش پیروزمند، شهر بسیاری از گنجینه های ارزشمند را غارت کرد
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز، شهر بسیاری از گنجینه های بی ارزش را بی رحم کرد

14. In 1978 he played for the victorious Argentinian side in the World Cup.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۸ او برای تیم پیروز آرژانتین در جام جهانی بازی کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1978 او در جام جهانی آرژانتین پیروز شد

15. The victorious team will parade through the city tomorrow morning.
[ترجمه ترگمان]تیم پیروز فردا صبح در شهر رژه خواهد رفت
[ترجمه گوگل]تیم پیروزی فردا صبح از طریق شهر رژه خواهد رفت

16. He emerged victorious in the elections.
[ترجمه ترگمان]او در انتخابات پیروز شد
[ترجمه گوگل]او در انتخابات پیروز شد

17. The victorious nations were able to dictate peace terms.
[ترجمه ترگمان]ملت های پیروزمند توانستند شرایط صلح را دیکته کنند
[ترجمه گوگل]ملت های پیروز توانستند شرایط صلح را تحریم کنند

18. We shall be victorious in despite of difficulties.
[ترجمه ترگمان]ما علی رغم دشواری ها پیروز خواهیم شد
[ترجمه گوگل]ما با وجود مشکالت پیروز خواهیم شد

a victorious army

یک سپاه پیروزمند


پیشنهاد کاربران

قهرمان

سر بلند


کلمات دیگر: