کلمه جو
صفحه اصلی

telegraphic


معنی : مختصر، موجز، تلگرافی، از راه دور نگاری
معانی دیگر : به وسیله ی تلگراف

انگلیسی به فارسی

تلگرافی، مختصر، موجز


از راه دور نگاری، تلگرافی


تلگراف، تلگرافی، از راه دور نگاری، مختصر، موجز


انگلیسی به انگلیسی

• terse, concise; transmitted by means of a telegraph; based on the use of a telegraph
telegraphic methods or systems are involved in sending information by telegraph.
telegraphic messages or statements are written or spoken in a very concise style, using the smallest possible number of words.

مترادف و متضاد

مختصر (صفت)
brief, abridged, concise, summary, short, little, terse, succinct, compendious, laconic, curt, synoptic, synoptical, telegraphic

موجز (صفت)
concise, summary, short, terse, succinct, compendious, laconic, telegraphic

تلگرافی (صفت)
telegraphic

از راه دور نگاری (صفت)
telegraphic

جملات نمونه

1. You will need to arrange a telegraphic transfer from your bank to ours.
[ترجمه ترگمان]شما باید یک برنامه تلگرافی را از بانک شما برای ما تهیه کنید
[ترجمه گوگل]شما باید یک انتقال تلگراف از بانک خود را به ما ترتیب دهید

2. Finally, payment can be made by mail transfer, telegraphic or electronic transfer.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، پرداخت می تواند با انتقال نامه، تلگرافی و یا انتقال الکترونیکی صورت گیرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، پرداخت می تواند با انتقال ایمیل، انتقال تلگراف یا الکترونیکی انجام شود

3. Telegraphic transfer is similar except the instructions are sent by cable, phone, telex or electronic transfer.
[ترجمه ترگمان]انتقال telegraphic مشابه است به جز دستورالعمل ارسال شده توسط کابل، تلفن، telex و یا انتقال الکترونیکی
[ترجمه گوگل]انتقال تلگراف مشابه است به جز دستورالعمل توسط کابل، تلفن، تلکس و یا انتقال الکترونیکی فرستاده می شود

4. In oil, telegraphic, railroad, civil aviaton in industry of large rig, of civil aviaton course of study open internally go in thereinbefore far it seems that.
[ترجمه ترگمان]در نفت، تلگرافی، راه آهن، حمل و نقل شهری در صنعت تجهیزات بزرگ، البته به نظر می رسد که مطالعات مدنی در خارج از کشور تا به امروز ادامه داشته باشد
[ترجمه گوگل]در نفت، تلگرافیک، راه آهن، هواپیمایی مدنی در صنعت وسیستم بزرگ، دوره آیلتس مدنی بازآموزی به صورت داخلی در آن جا ادامه پیدا می کند

5. But its telegraphic mast was often stolen and the cables cut.
[ترجمه ترگمان]اما این کابل را اغلب دزدیده بودند و سیم های تلگراف را بریده بودند
[ترجمه گوگل]اما دکل آن تلگراف اغلب به سرقت رفته و کابلها قطع شده است

6. When Morse finally completed his telegraphic instrument, he went before Congress to show that it worked.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مورس برنامه تلگرافی او را تکمیل کرد، او قبل از کنگره به کنگره رفت تا نشان دهد که کار می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که مورس در نهایت ابزار تلگرافی خود را تکمیل کرد، پیش از کنگره به نشان دادن کارش ادامه داد

7. Telegraphic transfer charges will be deducted from amount remitted.
[ترجمه ترگمان]هزینه های انتقال telegraphic از مقدار زمانی که پرداخت خواهد شد کسر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هزینه اتهام انتقال تلگراف از مبلغ معاف می شود

8. If choose telegraphic transfer, please fill in the bank address and the branch name clearly.
[ترجمه ترگمان]اگر تلگرافی را انتخاب کنید لطفا آدرس بانکی و نام شاخه را به وضوح پر کنید
[ترجمه گوگل]اگر انتقال تلگراف را انتخاب کنید، لطفا آدرس بانک و نام شعبه را به وضوح پر کنید

9. A telegraphic transfer is the quickest most efficient remittance method available.
[ترجمه ترگمان]انتقال تلگرافی نزدیک ترین روش ارسال وجه در دسترس است
[ترجمه گوگل]انتقال تلگراف سریع ترین روش انتقال پولی در دسترس است

10. Is chooses the telegraphic transfer or the money order?
[ترجمه ترگمان]آیا تلگراف یا سفارش پول را انتخاب می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا انتقال تلگراف یا سفارش پول را انتخاب می کند؟

11. Telegraphic remittance be a convenient method of payment.
[ترجمه ترگمان]پرداخت وجه ارسالی یک روش مناسب برای پرداخت است
[ترجمه گوگل]انتقال پول تلگرافی روش مناسب پرداخت است

12. To forward or retransmit ( a telegraphic message ).
[ترجمه ترگمان]به جلو یا retransmit (یک پیام تلگرافی)
[ترجمه گوگل]برای ارسال یا ارسال مجدد (یک پیام تلگرافیک)

13. Business affairs of recreation of IT, telegraphic, network, new media, number, electron.
[ترجمه ترگمان]امور تجاری تفریحات IT، تلگرافی، شبکه، رسانه جدید، شماره، الکترون
[ترجمه گوگل]امور بازرگانی تفریحی فناوری اطلاعات، تلگرافیک، شبکه، رسانه های جدید، شماره، الکترون

14. Telegraphic Transfer (T/T): At the request of the buyer, the local bank sends a trust deed for payment by cable to a respondent bank at the seller's end and entrusts him to pay money to the seller.
[ترجمه ترگمان]انتقال telegraphic (T \/ T): به درخواست خریدار، بانک محلی یک سند اعتمادی را برای پرداخت توسط کابل به یک بانک پاسخگو در انتهای فروشنده می فرستد و او را وادار به پرداخت پول به فروشنده می کند
[ترجمه گوگل]انتقال تلگرافی (T / T) بر اساس درخواست خریدار، بانک محلی، یک وکیل اعتباری را برای پرداخت توسط کابل به یک بانک پاسخ دهنده در پایان فروش ارسال می کند و به او سپرده می شود که به فروشنده پرداخت می کند

پیشنهاد کاربران

تلگرافی، کوتاه، مختصر و مفید


کلمات دیگر: