کلمه جو
صفحه اصلی

virginity


معنی : بکارت، دوشیزگی، دخترکی، زندگی تجرد
معانی دیگر : پوپکی، عفت، پاکی، دست نخوردگی، تازگی، نوینی

انگلیسی به فارسی

بکارت، دخترکی، دوشیزگی، زندگی تجرد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: virginities
(1) تعریف: the state of being a virgin.
مشابه: celibacy

(2) تعریف: the state of being pure, natural, or untouched.

• condition of being a virgin, condition of not having had sexual intercourse; purity

مترادف و متضاد

بکارت (اسم)
maidenhead, virginity, maidenhood

دوشیزگی (اسم)
virginity, maidenhood

دخترکی (اسم)
virginity

زندگی تجرد (اسم)
virginity

celibacy, chastity


Synonyms: abstinence, chasteness, cleanness, continence, honor, immaculacy, innocence, integrity, maidenhood, purity, restraint, sinlessness, spotlessness, virtue


جملات نمونه

1. Pete lost his virginity at 15 when he was seduced by his best friend's mother.
[ترجمه ترگمان]پیت در سن ۱۵ سالگی دوباره بکارت خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]پیت بکارت خود را در 15 سالگی از دست داد، زمانی که او توسط مادر بهترین دوستش گمراه شد

2. She was 19 when she lost her virginity.
[ترجمه حسین] وقتی که او باکریتش رو از دست داد نوزده سال سن داشت.
[ترجمه ترگمان]اون ۱۹ سالش بود وقتی باکره - ش رو از دست داد
[ترجمه گوگل]او 19 ساله بود که بکارت خود را از دست داد

3. She lost her virginity at the age of sixteen to the boy next door.
[ترجمه ترنسلیت] او ( دختر ) در 16 سالگی دوشیزگی اش را به خاطر ( با ) پسر همسایه از دست داد.
[ترجمه ترگمان]در سن شانزده سالگی، virginity را از دست داد
[ترجمه گوگل]او در سن شانزده سالگی دختر خود را از دست داد

4. He lost his virginity when he was 1
[ترجمه ترگمان]وقتی که سالش بود، باکره بودنش رو از دست داد
[ترجمه گوگل]او 1 سال از عمر خود را از دست داد

5. She lost her virginity when she was 20.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۲۰ سالش بود باکرگی شو از دست داد
[ترجمه گوگل]او هنگامی که 20 ساله بود، بکارت خود را از دست داد

6. Virginity at her age was a positive handicap, he had insisted.
[ترجمه ترگمان]او اصرار کرده بود که در سن و سال او نقص مثبتی داشته باشد
[ترجمه گوگل]بکارت در سن او یک معلول مثبت بود، او اصرار داشت

7. Dostoevsky was writing about purity, not chastity or virginity.
[ترجمه ترگمان]Dostoevsky در حال نوشتن درباره خلوص، نه پاکدامنی و بکارت بود
[ترجمه گوگل]Dostoevsky در مورد خلوص، نه عفت و بقایی نوشت

8. And so it was I lost my worthless virginity.
[ترجمه ترگمان]و این بود که من باکره worthless رو از دست دادم
[ترجمه گوگل]و از این رو من بکارت بی ارزش را از دست دادم

9. Did she wear her virginity like a name-badge at a conference?
[ترجمه ترگمان]اون باکره بودنش رو مثل یه نشان به یه کنفرانس در نظر گرفته بود؟
[ترجمه گوگل]آیا او در یک کنفرانس بیداری خود را مانند یک اسم نامگذاری کرد؟

10. She had lost her virginity to a law student while at university.
[ترجمه ترگمان]در مدتی که در دانشگاه بود، بکارت خود را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او در حالی که در دانشگاه بود، بکارت خود را به یک دانشجوی حقوق قانع کرد

11. Not that she wanted to lose her virginity - nothing as drastic as that!
[ترجمه ترگمان]نه اینکه می خواست باکره بودنش را از دست بدهد - هیچ چیز به اندازه این جدی نبود!
[ترجمه گوگل]نه این که او می خواست بکارت خود را از دست بدهد - هیچ چیز غیرممکن است!

12. Virginity, voluntary poverty, and self-denial had long been admired.
[ترجمه ترگمان]Virginity، فقر اختیاری، و self مدت ها مورد تحسین واقع شده بود
[ترجمه گوگل]بشریت، فقر داوطلبانه و خودکفایی طولانی مدت تحسین شده است

13. She said she wanted to lose her virginity and she picked me.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که می خواد باکرگی شو از دست بده و اون منو انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]او گفت او می خواست بکارت خود را از دست بدهد و او مرا برداشت

14. You could lose your virginity riding in one of those.
[ترجمه ترگمان]می تونی باکره بودنت رو توی یکی از اونا از دست بدی
[ترجمه گوگل]شما می توانید دوچرخه سواری را در یکی از آن ها از دست بدهید

15. I am 26 and have just lost my virginity after a year-long relationship.
[ترجمه ترگمان]من ۲۶ سال دارم و بعد از یک سال روابط طولانی بکارت خود را از دست دادم
[ترجمه گوگل]من 26 ساله هستم و فقط بعد از یک سال رابطه جنسی را از دست دادم

پیشنهاد کاربران

دوشیزگی

داداش دوشیزگی دیگه چیه ناموسا. درستش باکرگیه. هم مربوط به پسراست هم دخترا

Losing your virginity should be your last worry, you will surely die of electric shock in that bedroom before any STD

virginity ( روان شناسی )
واژه مصوب: دوشیزگی
تعریف: حالتی که نمایانگر زنی است که هرگز رابطۀ جنسی نداشته است |||متـ . باکرگی


کلمات دیگر: