کلمه جو
صفحه اصلی

unmannerly


معنی : فاقد رفتار شایسته، بدون اداب
معانی دیگر : گستاخ، بدرفتار، بی ادب، ناتو، بی تربیت، وحشی، خشن، بی ظرافت

انگلیسی به فارسی

ناامید کننده، فاقد رفتار شایسته، بدون اداب


گستاخ، بدرفتار، بی ادب، ناتو


گستاخانه، بی ادبانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unmannerliness (n.)
• : تعریف: having or displaying bad manners; rude or impolite.
متضاد: mannerly, polite
مشابه: discourteous, impertinent, impolite, insolent, rude, ungracious

• in an unmannered way, ill-manneredly, impolitely, rudely
ill-mannered, rude, impolite

مترادف و متضاد

فاقد رفتار شایسته (صفت)
unmannered, unmannerly

بدون اداب (صفت)
unmannered, unmannerly

جملات نمونه

1. She was as unmannerly as she had always been.
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه unmannerly بود
[ترجمه گوگل]او همانطور بی رحم بود که او همیشه بوده است

2. "What does this unmannerly boy mean", asked Mr.
[ترجمه ترگمان]آقای راچستر پرسید: \"این پسر unmannerly چه معنایی دارد؟\"
[ترجمه گوگل]'این پسر بی معنی به این معنی چیست؟'

3. Better be unmannerly than troublesome.
[ترجمه ترگمان]Better بهتر از دردسر است
[ترجمه گوگل]بهتر است بدبختانه از ناراحتی

4. This is an issue that has the life on the line of one of their members. How can they show such unmannerly acts in a time of crisis?
[ترجمه ترگمان]این مساله ای است که زندگی یکی از اعضای آن ها را در بر می گیرد چطور می توانند چنین کاری را در زمان بحران نشان دهند؟
[ترجمه گوگل]این موضوعی است که زندگی در خط یکی از اعضای آن است چگونه می توان آنها را در چنین بحران های غیرمعمول نشان داد؟

5. When she is being irresponsible, she's coquetting not behaving unmannerly.
[ترجمه ترگمان]وقتی که او بی مسئولیت است، این زن با unmannerly رفتار نمی کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او غیر مسئولانه است، او coquetting رفتار unmannerly نیست

6. To accept ( these sumptuous gifts ) embarrasses me, but to refuse them would be unmannerly.
[ترجمه ترگمان]قبول (این هدایای باشکوه)مرا دست پاچه می کند، اما رد کردن آن ها unmannerly
[ترجمه گوگل]پذیرفتن (این هدایای جادویی) من را خجالت زده می کند، اما برای رد کردن از آنها ناامید می شود

7. A stranger is a stranger, be he rich or poor: it will not suit me to permit anyone the range of the place while I am off guard!' said the unmannerly wretch.
[ترجمه ترگمان]یک غریبه، غریبه است، ثروتمند یا فقیر، به من اجازه نخواهد داد تا زمانی که من در حال نگهبانی نیستم به هیچ کس اجازه این مکان را بدهم! the گفت:
[ترجمه گوگل]یک غریبه غریبه است، او ثروتمند یا ضعیف باشد، من به من اجازه نخواهم داد که به من اجازه بدهد که محدوده جغرافیایی را از من بگیرد! � گفت: ناامیدانه غم انگیز است


کلمات دیگر: