1. "Who's for some more wine?" asked Polly, uncorking another bottle.
[ترجمه ترگمان]کی شراب بیشتری میخواد؟ پولی از باز کردن بطری دیگری پرسید:
[ترجمه گوگل]'چه کسی برای برخی از شراب دیگر است؟' پولی پرسید، بطری دیگری را باز کنید
2. Steve uncorked bottles of champagne to toast the achievement.
[ترجمه ترگمان]استیو بطری شامپاین را باز کرد تا به موفقیت برسد
[ترجمه گوگل]استیو بطری های شامپاین را به دست آورده است
3. She uncorked the bottle and dumped oil out.
[ترجمه ترگمان]بطری را باز کرد و نفت را بیرون ریخت
[ترجمه گوگل]او بطری را باز کرد و نفت را از بین برد
4. But investors should uncork the bubbly only if they have already banked their profits.
[ترجمه ترگمان]اما سرمایه گذاران تنها در صورتی که سود خود را به پایان برسانند، انرژی حبابی را تامین خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اما سرمایه گذاران باید تنها در صورتی که قبلا سود خود را به دست آورده اند، شکوفایی داشته باشند
5. He uncorked the wine bottle.
[ترجمه ترگمان]بطری را باز کرد
[ترجمه گوگل]او بطری شراب را باز کرد
6. He uncorked one of the bottles on the altar and swigged from it.
[ترجمه ترگمان]او یکی از بطری های روی محراب را باز کرد و جرعه ای از آن نوشید
[ترجمه گوگل]او یکی از بطری های محراب را برداشت و از آن سرازیر شد
7. Ray uncorked the bottle and offered me a glass of wine.
[ترجمه ترگمان]ری بطری را باز کرد و یک لیوان شراب به من تعارف کرد
[ترجمه گوگل]ری، بطری را باز کرد و یک لیوان شراب را به من داد
8. He pushed the map away, uncorked his canteen, and took a drink of cold tea.
[ترجمه ترگمان]نقشه را کنار گذاشت و قمقمه را باز کرد و جرعه ای چای سرد نوشید
[ترجمه گوگل]او نقشه را به جلو برد، غذاخوردنش را بیرون کشید و نوشیدنی از چای سرد گرفت
9. He peeled the paper off the cap and uncorked the whiskey.
[ترجمه ترگمان]کاغذ را باز کرد و ویسکی را باز کرد
[ترجمه گوگل]او کاغذ را از روی کلاه گذاشت و ویسکی را باز کرد
10. Falling in love consists merely in uncorking the imagination and bottling the common sense. Helen Rowland
[ترجمه ترگمان]عشق تنها شامل تجسم تخیل و فرو بردن عقل سلیم است هلن Rowland
[ترجمه گوگل]عشق در حال سقوط است، صرفا به باز کردن تخیل و بطری کردن حس مشترک است هلن روولند
11. As the wine was uncorked and Vitor was invited to sample it, Ashley's gaze swung away.
[ترجمه ترگمان]همان طور که شراب باز شد و Vitor برای نمونه آن از آن دعوت شد، نگاه اشلی به دور خود چرخید
[ترجمه گوگل]همانطور که شراب باز نشده بود و ویتور دعوت شده بود تا آن را نمونه بگذارد، نگاه اشلی از بین رفت
12. Neither company has uncorked its marketing just yet, but enthusiast Web sites are already buzzing with commentary and rumors.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این دو شرکت هنوز بازاریابی خود را باز نکرده اند، اما وب سایت های علاقه مند به وب سایت های مرتبط با تفسیر و شایعات در حال وزوز هستند
[ترجمه گوگل]هر دو شرکت هنوز بازاریابی خود را باز نکردند، اما سایت های علاقه مند به وب سایت ها از نظر ضعف و شایعات پیش می آیند
13. Uncork the bottle one hour before.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت پیش بطری را باز کن
[ترجمه گوگل]بطری را یک ساعت قبل از آن بکشید
14. As soon as you uncork a bottle, CO2 starts diffusing from the champagne into the air.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه یک بطری بخرید، دی اکسید کربن شروع به پخش پخش از شامپاین در هوا می کند
[ترجمه گوگل]به محض باز کردن یک بطری، CO2 شروع به پخش شدن از شامپاین به هوا می کند
15. The central bank so far has refused to uncork a massive and open-ended purchasing program many analysts believe is the only measure that can still contain the debt crisis.
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی تا کنون از پذیرش یک برنامه خرید انبوه و بی انتها امتناع کرده است، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تنها اقدامی است که هنوز می تواند شامل بحران بدهی باشد
[ترجمه گوگل]بانک مرکزی تا کنون از رونق برنامه خرید و فروش گسترده و سرپائی خودداری کرده است بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این تنها اقدام است که هنوز هم می تواند بحران بدهی را داشته باشد