کلمه جو
صفحه اصلی

villiform


معنی : کرکی، پرزدار، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی
معانی دیگر : (کالبدشناسی) پرزمانند، پرزشکل

انگلیسی به فارسی

کرکی، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی، پرزدار


ویل فرم، کرکی، مخملی، پرزدار، دارای ریشه های کرکی و مخملی


مترادف و متضاد

کرکی (صفت)
fuzzy, cottony, fluffy, villous, flannelette, flocculent, villiform, plumy, tomentous

پرزدار (صفت)
downy, hairy, fluffy, fleecy, villiform

مخملی (صفت)
villous, villiform, plushy, pily, velvet, sericeous

دارای ریشه های کرکی و مخملی (صفت)
villiform


کلمات دیگر: