1. Exercise, temperance, fresh air, and needful rest are the best of all physicians.
[ترجمه ترگمان]ورزش، میانه روی، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین پزشکان است
[ترجمه گوگل]ورزش، آرامش، هوای تازه و استراحت مناسب بهترین پزشکان است
2. Temperance is the greatest of virtues.
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بزرگ ترین فضیلت است\"
[ترجمه گوگل]قدیسین بزرگترین فضایل است
3. Temperance is the greatest of virture.
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بزرگ ترین\" virture \"- ه\"
[ترجمه گوگل]Temperance بزرگترین virture است
4. Temperance is the best physic.
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بهترین درمانه\"
[ترجمه گوگل]Temperance بهترین فیزیک است
5. The old man preached temperance to young people.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد temperance را برای جوانان موعظه کرد
[ترجمه گوگل]مرد پیرمرد به جوانان موعظه می کند
6. The temperance movement was at its peak at the end of the 19th century.
[ترجمه ترگمان]جنبش temperance در اواخر قرن نوزدهم در اوج خود بود
[ترجمه گوگل]جنبش آرامش در اوج قرن نوزدهم بود
7. The temperance league wanted to close all the saloons in town.
[ترجمه ترگمان]تیم temperance می خواد همه میخانه ها رو در شهر ببنده
[ترجمه گوگل]اتحادیه دموکراسی خواهان بستن تمام سالن های شهر شد
8. A function of Temperance activities was to enhance the symbolic properties of liquor and abstinence as marks of status.
[ترجمه ترگمان]یک تابع از فعالیت های ضد مشروب برای افزایش ویژگی های نمادین نوشیدنی و پرهیز به عنوان نشانه وضعیت بود
[ترجمه گوگل]یک عملکرد از فعالیت های تندرستی به منظور افزایش ویژگی های نمادین مشروب و خستگی به عنوان نشانه های وضعیت است
9. Wisdom is the mother of kindness, temperance and tolerance. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]عقل، مادر مهربانی، میانه روی و تحمل است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]حکمت مادری مهربانی، مهربانی و تحمل است دکتر T P Chia
10. Until then, the Vietminh leaders had calculated that temperance would win them Allied favor.
[ترجمه ترگمان]تا آن زمان، رهبران Vietminh محاسبه کرده بودند که میانه روی می تواند آن ها را به نفع متفقین به پیروزی برساند
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، رهبران ویمنشی ها محاسبه کرده بودند که برتری آنها به نفع متفقین است
11. A devout Calvinist Methodist and strict advocate of temperance, Davies became a patron of Nonconformist and other charitable and educational causes.
[ترجمه ترگمان]یک متدیست کالونی متعصب و طرفدار سرسخت میانه روی، دیویس حامی of و سایر علل خیریه و آموزشی شد
[ترجمه گوگل]دیویس متدیست Calvinist متدیست و مدافع سختگیرانه، دیوئیس به عنوان مدافع غیرخطی و سایر عوامل خیرخواه و آموزشی تبدیل شد
12. That grim smile smuggled beneath his moustache; a temperance flag at his elbow.
[ترجمه ترگمان]این لبخند شوم در زیر سبیل او بیرون آمد؛ یک پرچم temperance که روی آرنجش بود
[ترجمه گوگل]این لبخند تلخی زیر قوطی اش قاچاق کرد یک پرچم آرام در آرنج خود
13. John, your present temperance is admirable but, selfishly, I am comforted by your inclusion of that awful tale.
[ترجمه ترگمان]جان، هدیه your قابل تحسینه ولی خودخواهانه تو از inclusion این داستان وحشتناک به من آرامش میده
[ترجمه گوگل]جان، معنویت فعلی شما قابل تحسین است، اما خودخواهانه، من با رضایت شما از این داستان ترسناک تسلیم شدم
14. I found my way to a temperance hotel advertised in the guide-book and found it a homely house.
[ترجمه ترگمان]راه خود را به یک هتل temperance که در کتاب راهنما تبلیغ شده بود یافتم و آن را یک خانه خودمانی یافتم
[ترجمه گوگل]من راه خود را به یک هتل معتدل که در کتاب راهنما تبلیغ شده بود پیدا کردم و آن را یک خانه دوست داشتم