صفحه اصلی
temporization
معنی
: وقتگذرانی
معانی دیگر
: وقت گذرانی
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
وقت گذرانی
زمانبندی، وقتگذرانی
انگلیسی به انگلیسی
• postponement, putting off; evasion, avoidance; act of compromising, coming to terms with
مترادف و متضاد
وقت گذرانی
(اسم)
truancy, temporization
کلمات دیگر: