کلمه جو
صفحه اصلی

versatility


معنی : تردستی، اختلاف، تنوع، روانی، تطبیق پذیری، همه کاره بودن
معانی دیگر : تطبیق پذیری، همه کاره بودن

انگلیسی به فارسی

تنوع، اختلاف، روانی، مهارت، تردستی


تطبیق پذیری، همه کاره بودن


تطبیق پذیری، همه کاره بودن، تنوع، اختلاف، روانی، تردستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the ability or skill to do a variety of things, usually accompanied by the ability to turn easily from one thing to another.

- His versatility makes him a valuable member of the band.
[ترجمه ترگمان] تطبیق پذیری او باعث می شود او عضو ارزشمندی از گروه شود
[ترجمه گوگل] همه کاره بودن او باعث می شود او یک عضو ارزشمند گروه باشد

(2) تعریف: the quality of having a number of different uses.

- This is a gadget with tremendous versatility.
[ترجمه ترگمان] این یک ابزار است با قابلیت تطبیق پذیری فوق العاده
[ترجمه گوگل] این یک ابزار با قابلیت انعطاف پذیری فوق العاده است

• state of being versatile, state of having many abilities or functions

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] انعطاف پذیری - خمش پذیری - تغییر پذیری - قابلیت تغییر

مترادف و متضاد

تردستی (اسم)
skill, agility, dexterity, swiftness, sleight, juggle, prestidigitation, facility, legerdemain, versatility, hocus-pocus, jugglery

اختلاف (اسم)
friction, quarrel, cross, discord, division, variation, disagreement, difference, schism, schismatism, scissoring, variance, disparity, discrepancy, dissension, versatility, inequality, mean square deviation

تنوع (اسم)
potpourri, diversity, variety, versatility, divertimento, intermezzo

روانی (اسم)
flow, facility, fluency, versatility, freedom, volubility

تطبیق پذیری (اسم)
versatility

همه کاره بودن (اسم)
versatility

جملات نمونه

1. Aileen stands out for her incredible versatility as an actress.
[ترجمه ترگمان]ایلین به خاطر تنوع باور نکردنی اش به عنوان یک بازیگر ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]آیلین به خاطر یکپارچگی باور نکردنی آن به عنوان یک بازیگر برجسته است

2. She is a designer of extraordinary versatility.
[ترجمه ترگمان]او طراح تطبیق پذیری فوق العاده است
[ترجمه گوگل]او طراح تطبیق فوق العاده ای است

3. Velvet is not known for its versatility.
[ترجمه ترگمان]مخمل به خاطر تنوع آن مشهور نیست
[ترجمه گوگل]مخملی برای تطبیق پذیری آن شناخته نشده است

4. Its sheer versatility puts this computer in a different class.
[ترجمه ترگمان]تطبیق پذیری مطلق آن، این کامپیوتر را در کلاس متفاوتی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری منحصر به فرد این کامپیوتر را در کلاس های مختلف قرار می دهد

5. Taylor eulogised about Steven's versatility.
[ترجمه ترگمان]تیلور eulogised در مورد تطبیق پذیری استیون سن
[ترجمه گوگل]تیلور در مورد همه کاره استیون سخنرانی کرد

6. Given the monochromatic melodrama of modern country music, versatility may not be the correct answer.
[ترجمه ترگمان]با توجه به سبک melodrama تک رنگ موسیقی کانتری مدرن، تطبیق پذیری ممکن است پاسخ صحیح نباشد
[ترجمه گوگل]با توجه به ملودرام تک رنگ آمیزی موسیقی کشور جدید، ممکن است همه کاره بودن پاسخ صحیح باشد

7. Their versatility means a circular saw is not always needed.
[ترجمه ترگمان]تطبیق پذیری آن ها به این معنی است که همیشه مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تطبیق پذیری آنها به معنی یک اره دایره ای است که همیشه مورد نیاز است

8. The versatility of gouache makes it an ideal medium for working in the rugged New Zealand landscape.
[ترجمه ترگمان]تطبیق پذیری of، آن را یک وسیله ایده آل برای کار در چشم انداز ناهموار نیوزیلند می سازد
[ترجمه گوگل]همه کاره گواش آن را یک محیط ایده آل برای کار در چشم انداز ناهموار نیوزیلند می سازد

9. The versatility of the space is increased and the quality of its output is supposed to be wondrous.
[ترجمه ترگمان]تطبیق پذیری فضا افزایش می یابد و کیفیت خروجی آن حیرت آور است
[ترجمه گوگل]تطبیق فضای افزایش یافته است و کیفیت خروجی آن شگفت انگیز است

10. For style, elegance and versatility, the Classico paving system from Marley is an attractive option.
[ترجمه ترگمان]برای سبک، ظرافت و تطبیق پذیری، سیستم پوشش Classico از مارلی یک گزینه جذاب است
[ترجمه گوگل]برای سبک، ظرافت و چند منظوره، سیستم طبقه بندی Classico از Marley یک گزینه جذاب است

11. Their versatility and light weight makes them attractive for backpacking - albeit at a price.
[ترجمه ترگمان]تطبیق پذیری و وزن کم آن ها باعث می شود که آن ها برای سفر با کوله پشتی جذاب شوند - البته با قیمت
[ترجمه گوگل]تطبیق پذیری و سبک وزن آنها باعث جذابیت برای Backpacking می شوند - البته با قیمت

12. Versatility was declared a political imperative.
[ترجمه ترگمان]Versatility به عنوان یک ضرورت سیاسی اعلام شد
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری یک ضرورت سیاسی اعلام شد

13. In an impressive display of versatility at Aqueduct, Precisionist rallied from just of the pace to win the Sprint.
[ترجمه ترگمان]Precisionist با نمایش چشمگیر تطبیق پذیری در Aqueduct، از سرعت گام های برنده شدن در دو سرعت، دست به تظاهرات زدند
[ترجمه گوگل]در یک صفحه نمایش قابل توجه از همه چیز در Aqueduct، Precisionist فقط از سرعت به دست آوردن Sprint است

14. Subject Index. % % % Description: Magnetic resonance has long demonstrated its tremendous versatility in many areas of science.
[ترجمه ترگمان]ضمیمه موضوع % % توصیف: رزونانس مغناطیسی از دیرباز تنوع شگرف خود را در بسیاری از حوزه های علم به اثبات رسانده است
[ترجمه گوگل]فهرست موضوع ٪٪٪ توصیف رزونانس مغناطیسی طولانی مدت در بسیاری از زمینه های علمی، تطبیق پذیری فوق العاده ای را نشان داده است

15. The new aeroplane would rival its competitors in terms of noise, range and versatility.
[ترجمه ترگمان]این هواپیمایی جدید رقیب خود را از لحاظ سر و صدا، دامنه و تنوع، رقیب خود خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]این هواپیما جدید رقبا را در شرایط سر و صدا، دامنه و قابلیت پذیری رقابت می کند

پیشنهاد کاربران

تطبیق پذیری
تنوع

تطبیق پذیری
تنوع
روان بودن

انطباق پذیری

تنوع عملکردی

همه کاره
چند منظوره


کلمات دیگر: