1. The lectureship is tenable for a period of three years.
[ترجمه ترگمان]The به مدت سه سال قابل دفاع است
[ترجمه گوگل]سخنرانی برای مدت سه سال قابل اعتماد است
2. His theory is no longer tenable in light of the recent discoveries.
[ترجمه ترگمان]با توجه به کشفیات اخیر، تیوری او دیگر منطقی به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]تئوری او در زمینه اکتشافات اخیر دیگر قابل اعتماد نیست
3. This argument is simply not tenable.
[ترجمه ترگمان]این بحث به سادگی منطقی نیست
[ترجمه گوگل]این استدلال به سادگی قابل اعتماد نیست
4. However, such an assumption is simply not tenable, for science and technology do not develop in a social vacuum.
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین فرضی به سادگی قابل دفاع نیست، زیرا علم و فن آوری در خلا اجتماعی رشد نمی کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین فرضیه به سادگی قابل اعتماد نیست، زیرا علم و فناوری در یک خلاء اجتماعی رشد نمی کنند
5. Wolfowitz's announcement made that pretence no longer tenable.
[ترجمه ترگمان]آگهی Wolfowitz این نشان را نشان داد که دیگر قادر به مقاومت نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اعلام ولفوویتز باعث شد که این اعتراض دیگر قابل قبول نباشد
6. For scientific theories to be considered tenable, they must survive refutation.
[ترجمه ترگمان]برای آنکه تئوری های علمی قابل دفاع در نظر گرفته شوند، باید از refutation جان سالم به در ببرند
[ترجمه گوگل]برای نظریه های علمی که باید مورد احترام قرار گیرند، باید از تقصیر بیرون بیایند
7. University Studentships are tenable in all Faculties except Medicine.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه Studentships در همه Faculties به جز پزشکی منطقی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]دانشجویان دانشگاه در تمام دانشکده ها به جز پزشکی قابل اعتماد هستند
8. This is a tenable approach and will do us much good.
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد منطقی است و ما را بسیار خوب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این رویکرد قابل قبول است و ما را بسیار خوب می کند
9. Semantic paradox is not a tenable proposition, no matter its hypothesis is true or not, from this point of view, it can be called " neutral proposition".
[ترجمه ترگمان]پارادوکس معنایی یک پیشنهاد منطقی نیست، مهم نیست که فرضیه آن درست باشد یا نه، از این نقطه نظر، می توان آن را \"پیشنهاد بی طرف\" نامید
[ترجمه گوگل]پارادوکس معنایی یک گزاره قابل قبول نیست، بدون توجه به فرضیه آن درست است یا خیر، از این دیدگاه، آن را می توان نام 'پیشنهاد خنثی' نامید
10. The nullification of insurance contract means that the tenable insurance contract does not produce entirely or partly legal effects because of its legal cause and promised causes.
[ترجمه ترگمان]لغو قرارداد بیمه به این معنی است که قرارداد بیمه منطقی به دلیل علت قانونی آن و دلایل وعده داده شده، به طور کامل و یا تا حدی اثرات قانونی ندارد
[ترجمه گوگل]لغو کردن قرارداد بیمه به این معنی است که قرارداد بیمه قابل قبول به علت علت قانونی و دلایل وعده داده شده، به طور کامل یا به طور جزئی اثرات قانونی ایجاد نمی کند
11. In some situations, this assumption may not be tenable.
[ترجمه ترگمان]در برخی شرایط، این فرض منطقی بنظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، این فرض ممکن است قابل اعتماد نباشد
12. Second, by related profession tenable Bonding company for small and medium - sized enterprise guarantee.
[ترجمه ترگمان]دوم، با حرفه مرتبط به شرکت قراردادی برای تضمین سرمایه گذاری کوچک و متوسط
[ترجمه گوگل]دوم، توسط حرفه مرتبط مرتبط Bonding شرکت برای تضمین شرکت های کوچک و متوسط
13. In a word, our theory is tenable.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، نظریه ما منطقی است
[ترجمه گوگل]در یک کلام، نظریه ما قابل اعتماد است
14. The view that the earth is flat is no longer tenable.
[ترجمه ترگمان]این دید که زمین صاف است دیگر منطقی نیست
[ترجمه گوگل]دیدگاه زمین مسطح است دیگر قابل اعتماد نیست
15. The old idea that this type of work was not suitable for women was no longer tenable.
[ترجمه ترگمان]عقیده قدیمی مبنی بر این که این نوع کار برای زنان مناسب نیست، دیگر منطقی نبود
[ترجمه گوگل]ایده قدیمی که این نوع کار برای زنان مناسب نیست، دیگر قابل اعتماد نبود