1. Their huts were short tepees protected by tree branches or rounded huts covered with animal skins.
[ترجمه ترگمان]کلبه های آن ها با branches short از شاخه های درخت و کلبه های مدور با پوست حیوانات پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]کلبه های آنها کوتاهی های محافظت شده توسط شاخه های درختی یا کلبه های گرد شده پوشیده شده با پوست حیوانات بود
2. The people packed up their tepees, food, and equipment in great excitement.
[ترجمه ترگمان]مردم tepees، غذا و تجهیزات خود را به هیجان آوردند
[ترجمه گوگل]مردم در حال هیجان و هیجان بزرگ، چاقو، غذا و تجهیزات خود را بسته بودند
3. They parked near the pit where the ruined tepee stood.
[ترجمه ترگمان]آن ها کنار گودالی که چادر خراب شده توقف کرده بود پارک کردند
[ترجمه گوگل]آنها در نزدیکی گودال ایستاده بودند که در آن تپه ویران شده ایستاده بود
4. Signals of compromise are coming from the tepee.
[ترجمه ترگمان]نشانه های خطر از طرف چادر به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]سیگنال های سازش از تیپی به دست می آید
5. The basics of an easy tepee design begin with a triangle shape.
[ترجمه ترگمان]اصول اولیه یک طرح خیمه ساده با شکل مثلث شروع می شود
[ترجمه گوگل]اصول طراحی یک تیپ آسان با یک شکل مثلث آغاز می شود
6. Create easy tepee drawings with the help of a professional artist in this free video.
[ترجمه ترگمان]با کمک یک هنرمند حرفه ای در این فیلم آزاد، tepee ساده ای ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]با کمک یک هنرمند حرفه ای در این ویدیو رایگان، نقاشی های تپه آسان را ایجاد کنید
7. We chose the tepee because its only impact on the environment is holes in the sand.
[ترجمه ترگمان]ما چادر را انتخاب کردیم چون تنها تاثیر آن بر روی محیط، سوراخ هایی در ماسه ها بود
[ترجمه گوگل]ما را انتخاب کردیم زیرا تنها تاثیر آن بر محیط زیست، سوراخ هایی در شن و ماسه است
8. The tepee was set up with great reverence, since to the Navajo, it symbolized the womb from which we all emerge, and the tent poles were "the bones of our grandmother. "
[ترجمه ترگمان]چادر با احترام بسیاری برپا شد، زیرا to، آن نماد رحم بود که همه از آن بیرون می آییم، و the چادر \"استخوان های مادر بزرگ ما\" بودند
[ترجمه گوگل]تپه با احتیاط زیاد تنظیم شد، از آنجا که به ناواهو، آن را نماد رحم که از همه ما ظهور، و قطب های چادر 'استخوان های مادربزرگ ما بود '
9. There is also an 1830 Conestoga wagon, an observation platform of a railroad car, and a replica of a Tepee.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک گاری Conestoga ۱۸۳۰ وجود دارد که سکوی دیده بانی یک اتومبیل راه آهن و یک نسخه از Tepee است
[ترجمه گوگل]همچنین یک کامیون 1830 Conestoga وجود دارد، یک پلت فرم مشاهده یک ماشین راه آهن و یک تکه تپه
10. The difference between the Eskimo igloo and the Indian tepee was insulation: the igloo's walls were solid and airtight whereas those of the tepee permitted a great deal of air to enter.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین the اسکیمو و چادر هندی عایق بندی بود: دیواره ای igloo محکم و airtight شده بودند، در حالی که چادر of اجازه ورود به هوای آزاد را می دادند
[ترجمه گوگل]تفاوت بین اسکیمو اسکیمو و تپه هند عایق دیواری igloo بود جامد و هوادهی بود در حالی که از tepee اجازه می دهد مقدار زیادی از هوا برای وارد شدن
11. Some rodeo cowboys are Indians and the Pendleton Round-Up in Oregon celebrates them with a tepee village.
[ترجمه ترگمان]برخی از گاوه ای رودیو از مردم هند و \"Round پندلتون\" هستند - در اورگون آن ها را با یک چادر چادر جشن می گیرند
[ترجمه گوگل]برخی از گاوچران های روده ای سرخپوستان هستند و Pendleton Round-Up در اورگان آنها را با یک روستای تپه جشن می گیرد
12. Important issues are decided together with the elders. They gather in the chief's tepee to debate.
[ترجمه ترگمان]مسائل مهم با بزرگان تصمیم گیری می شود آن ها در چادر رئیس جمع می شوند تا به بحث بپردازند
[ترجمه گوگل]مسائل مهم با بزرگان تصمیم می گیرند آنها برای گفتگو بحث می کنند
13. I once attended a N av ajo blessing ceremony, held in a tepee on the reds and of the Sonor an desert.
[ترجمه ترگمان]من یک بار در یک مراسم دعای خیر و av شرکت کردم که در خیمه سرخ و سرخ در خیمه برپا شده بود
[ترجمه گوگل]من یک بار در یک مراسم ناصرالدین شاهد بودم که در یک سرخ و بر روی سونر کویری برگزار شد
14. The family spent a month in Mongolia in 200 riding across the steppe towards a sacred lake, then on to see the country's most renowned shaman, an old man called Ghoste who lives in a tepee.
[ترجمه ترگمان]خانواده یک ماه را در مغولستان به مدت ۲۰۰ سوار بر استپ به سوی یک دریاچه مقدس گذراندند و سپس برای دیدن the شمن که در چادر زندگی می کند
[ترجمه گوگل]خانواده اش در سال 200 در مدتی که در سرتاسر استپ به یک دریاچه مقدس رفتند، یک ماه در مغولستان گذراندند، سپس برای دیدن شامان مشهور کشور، یک پیرمرد به نام Ghoste که در یک تپه زندگی می کند