کلمه جو
صفحه اصلی

unforeseen


معنی : پیش بینی نشده
معانی دیگر : پیش بینی نشده

انگلیسی به فارسی

پیش بینی نشده، غیر منتظره، غیر مترقبه، دور از انتظار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: not predicted or expected.
مشابه: sudden, unexpected

- Consider carefully, as your decision may have unforeseen consequences.
[ترجمه ترگمان] به دقت در نظر بگیرید، زیرا تصمیم شما ممکن است عواقب غیرمنتظره داشته باشد
[ترجمه گوگل] به دقت در نظر بگیرید، زیرا تصمیم شما ممکن است عواقب پیش بینی نشده ای داشته باشد
- Unforeseen problems caused delays in production.
[ترجمه ترگمان] مشکلات Unforeseen باعث تاخیر در تولید می شوند
[ترجمه گوگل] مشکلات پیش بینی شده موجب تاخیر در تولید شده است

• not foreseen, unanticipated, unexpected
an unforeseen event happens unexpectedly.

مترادف و متضاد

پیش بینی نشده (صفت)
unforeseen

surprising


Synonyms: abrupt, accidental, from left field, not bargained for, out of the blue, startling, sudden, surprise, unanticipated, uncalculated, unexpected, unlooked-for


Antonyms: expected, foreseen, predictable, predicted


جملات نمونه

1. We had some unforeseen problems with the new engine.
مشکلات پیش بینی نشده ای با دستگاه جدید داشتیم

2. The probe into the Congressman's finances turned up some unforeseen difficulties.
جستجو در امور مالی عضو کنگره، مشکلات پیش بینی نشده ای به همراه داشت

3. The divers faced unforeseen trouble in their search for the wreck.
غواصان در جستجو برای یافتن لاشه، با مشکلات غیر منتظره ای روبرو شدند

4. an unforeseen occurrence
اتفاق پیش بینی نشده

5. because of unforeseen circumstances
به واسطه ی شرایط پیش بینی نشده

6. barring any unforeseen events
اگر اتفاقات غیر مترقبه پیش نیاید

7. as a safeguard against unforeseen events
به عنوان حفاظت در مقابل رویدادهای پیش بینی نشده

8. this mission may involve unforeseen dangers
این ماموریت ممکن است خطرهای پیش بینی نشده ای را در برداشته باشد.

9. For protection against unforeseen emergencies, you insure your house, your furnishings and your car.
[ترجمه ترگمان]برای حفاظت در برابر وضعیت های اورژانسی پیش بینی نشده، خانه تان، اثاثیه و اثاثیه شما را بیمه می کند
[ترجمه گوگل]برای محافظت در برابر موارد اضطراری غیرمنتظره، خانه خود، مبلمان و وسایل نقلیه خود را تضمین می کنید

10. Due to unforeseen circumstances the cost of the improvements has risen by twenty per cent.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شرایط پیش بینی نشده، هزینه این بهبودها ۲۰ درصد افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط پیش بینی نشده، هزینه پیشرفت ها به میزان بیست درصد افزایش یافته است

11. This was a sudden and unforeseen blow.
[ترجمه ترگمان]این ضربه ناگهانی و غیرمنتظره بود
[ترجمه گوگل]این یک ضربه ناگهانی و پیش بینی نشده بود

12. Due to unforeseen circumstances, we have had to reschedule the concert.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شرایط پیش بینی نشده، ما باید کنسرت را دوباره برنامه ریزی کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط پیش بینی نشده، ما باید مجددا برنامه ریزی کنسرت داشته باشیم

13. Call this number if any unforeseen emergency should arise.
[ترجمه ترگمان]اگر یک موقعیت اضطراری پیش بینی نشده رخ دهد این عدد را اعلام کنید
[ترجمه گوگل]با این شماره تماس بگیرید اگر هر اضطراری غیرمنتظره ناشی از آن وجود داشته باشد

14. He made no provision against the unforeseen expenses.
[ترجمه ترگمان]او هیچ گونه تمهیداتی را در برابر هزینه های پیش بینی نشده به عمل نیاورد
[ترجمه گوگل]او در برابر هزینه های پیش بینی نشده هیچ اقدامی نکرد

15. In some unforeseen circumstances like death, one parent has to be enough.
[ترجمه ترگمان]در برخی شرایط پیش بینی نشده مانند مرگ، یکی از والدین باید کافی باشد
[ترجمه گوگل]در بعضی از شرایط پیش بینی نشده مانند مرگ یکی از والدین باید کافی باشد

16. It was sabotaged by an unforeseen fire drill.
[ترجمه ترگمان]این کار توسط یه دریل پیش بینی نشده خراب شده بود
[ترجمه گوگل]این توسط یک متخصص غواصی پیش بینی نشده خراب شده است

17. The unforeseen Sometimes there just is not time to consider all available options.
[ترجمه ترگمان]در موارد پیش بینی نشده زمان کافی وجود ندارد که تمام گزینه های موجود را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]پیش بینی نشده گاهی اوقات فقط زمان برای بررسی تمام گزینه های در دسترس نیست

18. Many unforeseen dangers may be lurking in the wings.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطرات پیش بینی نشده ممکن است در باله ای پنهان شده باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خطرات پیش بینی نشده ممکن است در بالاتنه باشند

پیشنهاد کاربران

پیش بینی نشده

غیر منتظره

Unexpected

نامعلوم

دیده نشده

پیش بینی نشده 🏴🏴
We had some unforeseen problems with the new engine though we had expected it would work well.
ما چند مشکل پیشبینی نشده با موتور جدید داشتیم، اگرچه انتظار داشتیم که خوب کار خواهد کرد


an unforeseen problem arising from ignoring climate =
یک مشکل غیر قابل پیشبینی که با عدم توجه به آب و هوا ایجاد شده.


کلمات دیگر: