کلمه جو
صفحه اصلی

veiling


معنی : نقاب
معانی دیگر : حجاب، رخپوشی، پرده، پوشش، لفافه، تور صورت

انگلیسی به فارسی

نقاب، تور صورت


حجاب، نقاب، تور صورت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a lightweight, gauzy material used to make veils.
مشابه: net

(2) تعریف: a veil or curtain.

(3) تعریف: the act of covering or concealing with or as with a veil.

مترادف و متضاد

نقاب (اسم)
mask, veil, veiling, vizard

جملات نمونه

1. She lifted her veil with both hands.
[ترجمه ترگمان]روسری خود را با دو دست بلند کرد
[ترجمه گوگل]او با هر دو دست حجاب خود را برداشت

2. A veil of mist obscured the view.
[ترجمه ترگمان]پرده مه منظره را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]حجاب مه و مبهوت نظر

3. The new profuct of youdao mobile is raising its veil.
[ترجمه ترگمان]The جدید تلفن همراه نقاب خود را بالا می برد
[ترجمه گوگل]تخفیف جدید youdao موبایل، حجاب خود را افزایش می دهد

4. It would dishonour my family if I didn't wear the veil.
[ترجمه ترگمان]اگر پرده را نپوشیده بودم از خانواده من متنفر می شد
[ترجمه گوگل]اگر من حجاب را نداشته باشم، خانواده ام را نادیده می گیرم

5. She's got long fair hair but she's got a veil over it.
[ترجمه ترگمان]موهای بلندی دارد، اما یک روسری بر آن دارد
[ترجمه گوگل]او موی طولانی منصفانه است اما او حجاب بر آن است

6. Shadow, with her veil drawn, follows Light in secret meekness, with her silent steps of love.
[ترجمه ترگمان]سایه، با حجابی که بر پرده کشیده، با گام های پنهانی عاشقانه، با گام های ساکت عشق، به دنبال روشنایی می آید
[ترجمه گوگل]سایه، با حجاب او کشیده شده، نور را در آرامش راز، با مراحل سکوت خود را از عشق است

7. After the ceremony, the bride lifted up her veil to kiss her husband.
[ترجمه ترگمان]پس از مراسم، عروس تور را بلند کرد تا شوهرش را ببوسد
[ترجمه گوگل]پس از مراسم، عروس تا حجاب خود را بالا برد تا شوهرش را ببوسد

8. There was a barely veiled hostility in her tone.
[ترجمه ترگمان]لحن hostility به سختی در صدایش موج می زد
[ترجمه گوگل]در لحن او دشمنی به شدت پرده ای وجود داشت

9. Their work is carried out behind a veil of secrecy.
[ترجمه ترگمان]کارشان این است که پشت پرده پنهان بماند
[ترجمه گوگل]کار آنها در پشت حجاب محرمانه انجام می شود

10. The bridal veil was fringed with lace.
[ترجمه ترگمان]پرده عروسی با توری حاشیه دار شده بود
[ترجمه گوگل]حجاب عروسی با توری پر شده بود

11. She was made uncomfortable by his veiled allusion to the previous night.
[ترجمه ترگمان]از اشاره veiled به شب گذشته ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او توسط شباهت عجیب و غریب خود به شب قبل، ناخوشایند بود

12. He made only a veiled reference to international concerns over human rights issues.
[ترجمه ترگمان]او فقط اشاره veiled به نگرانی های بین المللی درباره مسائل حقوق بشر کرد
[ترجمه گوگل]او تنها اشاره ای خنده دار به نگرانی های بین المللی در مورد مسائل حقوق بشر داشت

13. The bride wore a veil with a wreath of silk flowers.
[ترجمه ترگمان]عروس با تاجی از گل ابریشم پوشیده بود
[ترجمه گوگل]عروس حجاب را با یک گلدان گل ابریشم پوشید

14. In many Muslim countries, the women wear veils.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورهای مسلمان، زنان حجاب می پوشند
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورهای مسلمان، زنان پوشیدن حجاب دارند

15. It would be better to draw a veil over what happened next .
[ترجمه ترگمان]بهتر است پرده را روی آنچه که دفعه بعد اتفاق افتاد بکشم
[ترجمه گوگل]بهتر است چهره ای بر آنچه که در آینده اتفاق می افتد، ترسیم کنیم


کلمات دیگر: