کلمه جو
صفحه اصلی

unalterable


معنی : تغییر ناپذیر، غیر متغیر
معانی دیگر : تغییر ناپذیر، غیر متغیر

انگلیسی به فارسی

غیر قابل تغییر است، تغییر ناپذیر، غیر متغیر


تغییر ناپذیر، غیر متغیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unalterably (adv.)
• : تعریف: not able to be changed or altered.

- Once this serious decision is made, it will be unalterable.
[ترجمه ترگمان] وقتی این تصمیم جدی گرفته شود، تغییر نخواهد کرد
[ترجمه گوگل] هنگامی که این تصمیم جدی گرفته شد، این امر غیر قابل تغییر خواهد بود

• that cannot be altered, unchangeable, not alterable
something that is unalterable cannot be changed.

مترادف و متضاد

تغییر ناپذیر (صفت)
changeless, immutable, invariable, unalterable, irreversible, inalterable, inelastic

غیر متغیر (صفت)
unalterable

جملات نمونه

1. It for ever remains unalterable in form as it moves through the celestial realm in eternal rotation.
[ترجمه ترگمان]آن برای همیشه در فرم تغییرناپذیر باقی می ماند و از طریق قلمرو ملکوتی در چرخش ابدی حرکت می کند
[ترجمه گوگل]این تا به حال در شکل باقی می ماند که از طریق عرصه آسمانی در چرخش ابدی حرکت می کند

2. Three myths can be identified: the myth of unalterable dependence, the myth of independence, and the myth of hope.
[ترجمه ترگمان]سه افسانه می تواند شناسایی شود: افسانه وابستگی تغییرناپذیر، اسطوره استقلال، و افسانه امید
[ترجمه گوگل]اسطوره ای از وابستگی غیر قابل تغییر، اسطوره استقلال و اسطوره امید را می توان به سه اسطوره شناسایی کرد

3. Her books deal in changing perceptions rather than unalterable truths, and she herself was perhaps her most imaginative achievement . . . .
[ترجمه ترگمان]کتاب های او به جای آنکه حقایق unalterable را تغییر دهد، به تغییر ادراکات می پرداخت، و خود او شاید most دستاورد او بود
[ترجمه گوگل]کتاب های او در تغییر درک به جای حقایق غیر قابل تغییر است و او خودش شاید دستاورد تخیلی بود

4. Organic - inorganic interactions are ubiquitous and unalterable in sedimentary basins.
[ترجمه ترگمان]برهمکنش های آلی - غیرآلی در حوضه های رسوبی در همه جا حاضر و تغییر ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]تعاملات غیر ارگانیکی ارگانیکی در حوضه های رسوبی غالبا و غیر قابل تغییر است

5. The conclusion, and arguments of this book is unalterable truth.
[ترجمه ترگمان]نتیجه و استدلال های این کتاب حقیقت تغییرناپذیر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری و استدلال این کتاب حقیقت غیر قابل تغییر است

6. Gravity is unalterable but the forms to reflect gravity are diverse.
[ترجمه ترگمان]جاذبه تغییر ناپذیر است اما اشکال آن باید منعکس کننده جاذبه باشد
[ترجمه گوگل]جاذبه غیر قابل تغییر است، اما شکل هایی که منعکس کننده گرانش هستند متنوع هستند

7. Objects are what is unalterable and subsistent; their configuration is what is changing and unstable.
[ترجمه ترگمان]اشیا چیزی هستند که تغییر ناپذیر و تغییر ناپذیر وجود دارد؛ پیکربندی آن ها چیزی است که تغییر می کند و ناپایدار است
[ترجمه گوگل]اشیاء چیزی غیر قابل تغییر و بی ثبات است؛ پیکربندی آنها تغییر و ناپایدار است

8. The general trend of history is unalterable.
[ترجمه ترگمان]روند کلی تاریخ تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]روند کلی تاریخ ناپایدار است

9. The island - state's unalterable fragility is beyond dispute.
[ترجمه ترگمان]این ضعف تغییر ناپذیر کشور فراتر از بحث است
[ترجمه گوگل]این جزیره - شکنندگی غیر قابل تغییر دولت است که فراتر از اختلاف است

10. The unalterable progression of ideas across pages in a book gave the work an impressive authority -- "authority" and "author" deriving from a common root.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت مداوم ایده ها در صفحات در یک کتاب، اثر تاثیرگذار را به کار برد - - \"اقتدار\" و \"مولف\" از یک ریشه مشترک ناشی می شود
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل ملاحظه ایده ها در صفحات در یک کتاب، کار را به یک قدرت قابل توجه - 'اقتدار' و 'نویسنده' ناشی از یک ریشه مشترک تبدیل کرد

11. The law must be steady, but not unalterable.
[ترجمه ترگمان]قانون باید ثابت بماند، اما تغییر نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]قانون باید پایدار باشد، اما قابل تغییر نیست

12. Objects the unalterable and the subsistent are one and the same.
[ترجمه ترگمان]اشیا تغییرناپذیر و تغییرناپذیر است
[ترجمه گوگل]اشیاء غیر قابل تغییر و پایدار یک و یک هستند

13. Objects are just what constitute this unalterable form.
[ترجمه ترگمان]اشیا دقیقا همان چیزی هستند که این شکل تغییرناپذیر را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]اشیاء فقط این شکل غیر قابل تغییر را تشکیل می دهند

14. Because of the economic crisis, habits that seemed unalterable are suddenly being altered.
[ترجمه ترگمان]به دلیل بحران اقتصادی، عاداتی که تغییر ناپذیر به نظر می رسند، ناگهان تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]به دلیل بحران اقتصادی، عادت هایی که به نظر می رسد غیر قابل تغییر هستند ناگهان تغییر می کنند

پیشنهاد کاربران

غیرقابل تغییر


کلمات دیگر: