1. It for ever remains unalterable in form as it moves through the celestial realm in eternal rotation.
[ترجمه ترگمان]آن برای همیشه در فرم تغییرناپذیر باقی می ماند و از طریق قلمرو ملکوتی در چرخش ابدی حرکت می کند
[ترجمه گوگل]این تا به حال در شکل باقی می ماند که از طریق عرصه آسمانی در چرخش ابدی حرکت می کند
2. Three myths can be identified: the myth of unalterable dependence, the myth of independence, and the myth of hope.
[ترجمه ترگمان]سه افسانه می تواند شناسایی شود: افسانه وابستگی تغییرناپذیر، اسطوره استقلال، و افسانه امید
[ترجمه گوگل]اسطوره ای از وابستگی غیر قابل تغییر، اسطوره استقلال و اسطوره امید را می توان به سه اسطوره شناسایی کرد
3. Her books deal in changing perceptions rather than unalterable truths, and she herself was perhaps her most imaginative achievement . . . .
[ترجمه ترگمان]کتاب های او به جای آنکه حقایق unalterable را تغییر دهد، به تغییر ادراکات می پرداخت، و خود او شاید most دستاورد او بود
[ترجمه گوگل]کتاب های او در تغییر درک به جای حقایق غیر قابل تغییر است و او خودش شاید دستاورد تخیلی بود
4. Organic - inorganic interactions are ubiquitous and unalterable in sedimentary basins.
[ترجمه ترگمان]برهمکنش های آلی - غیرآلی در حوضه های رسوبی در همه جا حاضر و تغییر ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]تعاملات غیر ارگانیکی ارگانیکی در حوضه های رسوبی غالبا و غیر قابل تغییر است
5. The conclusion, and arguments of this book is unalterable truth.
[ترجمه ترگمان]نتیجه و استدلال های این کتاب حقیقت تغییرناپذیر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری و استدلال این کتاب حقیقت غیر قابل تغییر است
6. Gravity is unalterable but the forms to reflect gravity are diverse.
[ترجمه ترگمان]جاذبه تغییر ناپذیر است اما اشکال آن باید منعکس کننده جاذبه باشد
[ترجمه گوگل]جاذبه غیر قابل تغییر است، اما شکل هایی که منعکس کننده گرانش هستند متنوع هستند
7. Objects are what is unalterable and subsistent; their configuration is what is changing and unstable.
[ترجمه ترگمان]اشیا چیزی هستند که تغییر ناپذیر و تغییر ناپذیر وجود دارد؛ پیکربندی آن ها چیزی است که تغییر می کند و ناپایدار است
[ترجمه گوگل]اشیاء چیزی غیر قابل تغییر و بی ثبات است؛ پیکربندی آنها تغییر و ناپایدار است
8. The general trend of history is unalterable.
[ترجمه ترگمان]روند کلی تاریخ تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]روند کلی تاریخ ناپایدار است
9. The island - state's unalterable fragility is beyond dispute.
[ترجمه ترگمان]این ضعف تغییر ناپذیر کشور فراتر از بحث است
[ترجمه گوگل]این جزیره - شکنندگی غیر قابل تغییر دولت است که فراتر از اختلاف است
10. The unalterable progression of ideas across pages in a book gave the work an impressive authority -- "authority" and "author" deriving from a common root.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت مداوم ایده ها در صفحات در یک کتاب، اثر تاثیرگذار را به کار برد - - \"اقتدار\" و \"مولف\" از یک ریشه مشترک ناشی می شود
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل ملاحظه ایده ها در صفحات در یک کتاب، کار را به یک قدرت قابل توجه - 'اقتدار' و 'نویسنده' ناشی از یک ریشه مشترک تبدیل کرد
11. The law must be steady, but not unalterable.
[ترجمه ترگمان]قانون باید ثابت بماند، اما تغییر نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]قانون باید پایدار باشد، اما قابل تغییر نیست
12. Objects the unalterable and the subsistent are one and the same.
[ترجمه ترگمان]اشیا تغییرناپذیر و تغییرناپذیر است
[ترجمه گوگل]اشیاء غیر قابل تغییر و پایدار یک و یک هستند
13. Objects are just what constitute this unalterable form.
[ترجمه ترگمان]اشیا دقیقا همان چیزی هستند که این شکل تغییرناپذیر را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]اشیاء فقط این شکل غیر قابل تغییر را تشکیل می دهند
14. Because of the economic crisis, habits that seemed unalterable are suddenly being altered.
[ترجمه ترگمان]به دلیل بحران اقتصادی، عاداتی که تغییر ناپذیر به نظر می رسند، ناگهان تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]به دلیل بحران اقتصادی، عادت هایی که به نظر می رسد غیر قابل تغییر هستند ناگهان تغییر می کنند