کلمه جو
صفحه اصلی

veneer


معنی : روکش
معانی دیگر : روکش (به ویژه روکش چوب)، روکش کردن، ظاهر فریبنده، نمای دروغین، پیرایه، زرق و برق، (هریک از لاهای تخته ی سه لا و چهارلا و غیره) لا، لایه، دارای ظاهر فریبنده کردن، پر زرق و برق کردن، چوب مخصوص روکش مبل و غیره، لایه نازک چوب، جلاء، روکش زدن به

انگلیسی به فارسی

روکش، جلاء، لایه نازک چوب، چوب مخصوص روکش مبل و غیره، روکش زدن به


روکش، چوب مخصوص روکش مبل و غیره، لایه نازک چوب،جلا ، روکش زدن به


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a very thin layer of fine wood or the like that is bonded to a cheaper material to form a more attractive surface.
مشابه: overlay

- The furniture is made with particle board covered with an oak veneer.
[ترجمه ترگمان] مبلمان با تخته ای پوشیده شده از روکش چوب بلوط ساخته شده است
[ترجمه گوگل] مبلمان ساخته شده با تخته خرده چوب پوشش داده شده با روکش بلوط

(2) تعریف: any of the thin layers of wood that are glued and pressed together to make plywood.
مترادف: ply

(3) تعریف: any superficially attractive outward appearance or show.
مترادف: varnish
مشابه: facade, gloss, mask, masquerade, pretense, shield, show, whitewash

- She disliked her aunt, but she adopted a veneer of politeness in her presence.
[ترجمه ترگمان] از عمه اش خوشش نمی آمد، اما در حضور او نوعی رعایت ادب و نزاکت را به وجود آورده بود
[ترجمه گوگل] او عمه اش را دوست نداشت، اما در حضور او یک روکش عرفان را پذیرفت

(4) تعریف: a facing of one material, such as brick, applied to another material, such as wood, for protection or ornament.
مترادف: facing
مشابه: adornment, covering, face, finish, front, glaze, outside, overlay
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: veneers, veneering, veneered
مشتقات: veneerer (n.)
(1) تعریف: to cover or face (inferior wood or the like) with a thin layer of a finer material.
مترادف: face, gild, gloss, varnish
مشابه: coat, finish, gloss, laminate, overlay, prettify, whitewash

(2) تعریف: to give a superficially attractive appearance to.

• thin layer of material that is superior to the material which it is covering (usually wood); superficially fine or pleasing appearance
cover with a thin layer of material that is superior to the material which it is covering (usually wood); give a superficially fine or pleasing appearance
behaviour that hides someone's real feelings or character is called a veneer.
veneer is a thin layer of wood or plastic which is used to improve the appearance of something.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] روکش
[زمین شناسی] روکش، لایه - الف) یک لایه نازک ولی گسترده از رسوبات که یک سازند یا سطح زمین شناسی قدیمی تر را می پوشاند. مثلاً پوشش آبرفت که یک پدیمان را می پوشاند. - ب) یک پوشش هوازده یا به طرق دیگر دگرسان شده بر روی سطح یک سنگ. مثلاً: جلای کویری.
[نساجی] روکش - جلاء

مترادف و متضاد

روکش (اسم)
slip, facing, coat, coating, plate, blanket, veneer, capote, casing

pretense, front


Synonyms: appearance, coating, cover, covering, disguise, exterior, facade, face, finish, gloss, guise, layer, leaf, mask, overlay, semblance, show, surface, window dressing


Antonyms: reality


cover, overlay


Synonyms: blanch, coat, extenuate, face, finish, gloss, palliate, plate, shellac, sugarcoat, surface, varnish, whiten, whitewash


Antonyms: strip, uncover


جملات نمونه

to veneer furniture with mahogany

مبل را با چوب ماهون روکش کردن


Underneath that veneer of friendship there was intense hostility.

در زیر آن ظاهر دوستانه دشمنی شدیدی وجود داشت.


1. to veneer furniture with mahogany
مبل را با چوب ماهون روکش کردن

2. underneath that veneer of friendship there was intense hostility
در زیر آن ظاهر دوستانه دشمنی شدیدی وجود داشت.

3. rain made the veneer swell
باران موجب شد که روکش باد بکند.

4. the table with a walnut veneer
میز دارای روکش چوب گردو

5. They have stripped the veneer of jingoism from the play, by showing war in its true horror.
[ترجمه ترگمان]آن ها لایه رویی jingoism را از نمایش بیرون کشیده اند و با وحشت واقعی جنگ را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها با رعایت وحشت و وحشت واقعی خود، رندر jingoism را از بازی پخش کرده اند

6. For the first time her veneer of politeness began to crack.
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار برق ادب و نزاکت او شروع به حرف زدن کرد
[ترجمه گوگل]برای اولین بار روکش وی از مشوق شروع به شکستن کرد

7. His super-clean image gave a veneer of respectability to the new professional set-up.
[ترجمه ترگمان]تصویر عالی او ظاهر احترام آمیز را به مجموعه حرفه ای جدید داد
[ترجمه گوگل]تصویر فوق العاده تمیز او روکش احترام به تنظیم حرفه ای جدید

8. He managed to acquire a thin veneer of knowledge to mask his real ignorance.
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود لایه نازکی از دانش را به دست آورد تا نادانی واقعی خود را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او توانست یک روکش نازکی از دانش را بدست آورد تا نادانی واقعی خود را پنهان کند

9. Money stripped off the veneer of good manners.
[ترجمه ترگمان]پول لایه رویی را ازسر برداشت
[ترجمه گوگل]پول خرج کردن روکش از رفتارهای خوب است

10. Beneath his tissue-thin veneer of good manners,he was a very vulgar man.
[ترجمه ترگمان]زیر لایه نازک -، مرد بسیار مبتذل بود
[ترجمه گوگل]در زیر روکش نازک بافتی او از رفتارهای خوب او مرد بسیار بدخیم بود

11. The chest is solid oak, not veneer.
[ترجمه ترگمان] سینه، چوب بلوط سفت شده نه روکش دار
[ترجمه گوگل]قفسه سینه بلوط جامد است، نه روکش

12. His veneer of politeness concealed a ruthless determination.
[ترجمه ترگمان]پوششی از ادب و نزاکت مانع از آن شده بود که عزم راسخ او را پنهان کند
[ترجمه گوگل]روکش وی از مشوقیت، عزم بی رحم را پنهان کرد

13. The wood was cut into large sheets of veneer.
[ترجمه ترگمان]چوب ها با روکش بزرگی از روکش روکش شده بودند
[ترجمه گوگل]چوب به ورقه های بزرگ روکش بریده شد

14. A thin veneer of politeness hid Lady Bride's growing anger.
[ترجمه ترگمان]لایه نازکی از ادب و نزاکت خانم Bride را پنهان کرده بود
[ترجمه گوگل]یک روکش نازک از جنس مخالف، خشم رو به رشد خانم براد را مخفی کرد

15. By this he means acquiring a thin veneer of knowledge to mask his corruption.
[ترجمه ترگمان]او به این معنی است که روکش نازکی از دانش به دست می آورد تا فساد خود را پنهان کند
[ترجمه گوگل]با این کار او به معنی دستیابی به یک فنجان نازکی از دانش برای پنهان کردن فساد است

16. A thin veneer of cork is bonded of a painted backing shows through in places to create a two-colour finish.
[ترجمه ترگمان]پوشش نازکی از چوب پنبه به یک روکش نقاشی شده که در بعضی جاها نشان داده می شود تا یک روکش دو رنگ ایجاد کند، وصل شده است
[ترجمه گوگل]یک روکش نازک از چوب پنبه از یک پوشش پشت نقاشی نشان می دهد از طریق مکان ها برای ایجاد یک رنگ دو رنگ

the table with a walnut veneer

میز دارای روکش چوب گردو


Rain made the veneer swell.

باران موجب شد که روکش باد بکند.


پیشنهاد کاربران

ظاهر

رنگی. باران رنگی

نازک کاری
( در ساختمان )

پوشش , a thin layer of wooden coating
به اصطلاح: نقاب، ظاهر ، چهره

Her meanness was glossed over with a veneer of sweetness


کلمات دیگر: