کلمه جو
صفحه اصلی

vie


معنی : رقابت کردن، هم چشمی کردن، رقیب شدن
معانی دیگر : برتری جویی کردن، (مهجور) شرط بستن، شرطبندی کردن

انگلیسی به فارسی

رقابت کردن، هم چشمی کردن، رقیب شدن


وای، رقابت کردن، هم چشمی کردن، رقیب شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: vies, vying, vied
• : تعریف: to compete with another for victory, superiority, or the like (usu. fol. by for).
مشابه: compete, contend, contest, jostle

- They are vying for the top ranking.
[ترجمه ترگمان] آن ها برای رتبه بندی بالای رقابت می کنند
[ترجمه گوگل] آنها برای رتبه بندی برتر رقابت می کنند

• contend, compete
if you vie with someone, you try hard to get something before they do, or to do something sooner or better than they do; a formal word.

مترادف و متضاد

رقابت کردن (فعل)
contend, rival, corrival, challenge, compete, vie

هم چشمی کردن (فعل)
compete, vie

رقیب شدن (فعل)
corrival, vie

compete


Synonyms: be rivals, buck, challenge, contend, contest, counter, go for, go for broke, go for the gold, go for the jugular, jockey for position, match, oppose, pit, play, play off, push, rival, scramble for, strive, struggle, sweat


جملات نمونه

1. Several political parties vie with each other in pulling more votes for themselves.
[ترجمه ترگمان]چندین حزب سیاسی در تلاش برای کسب رای بیشتر برای خود با یکدیگر رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]چندین احزاب سیاسی با یکدیگر درگیر شدن برای رای دادن به خودشان هستند

2. Celebrities and politicians vie for prime-time television and radio airtime.
[ترجمه ترگمان]افراد مشهور و سیاستمداران برای تلویزیون برای زمان پربیننده و زمان پخش برنامه رادیو و تلویزیون رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]مشاهیر و سیاستمداران برای اولین بار از زمان پخش تلویزیونی و رادیو استفاده می کنند

3. In hospitals, business plans vie with patients for doctors' attention.
[ترجمه ترگمان]در بیمارستان ها، برنامه های تجاری برای توجه پزشکان با بیماران سر و کار دارند
[ترجمه گوگل]در بیمارستان ها، طرح های تجاری با بیماران برای توجه پزشکان مطابقت دارد

4. The two older children tend to vie with the younger one for their mother's attention.
[ترجمه ترگمان]این دو کودک بزرگ تر تمایل دارند برای توجه مادر خود با فرد جوان تر رقابت کنند
[ترجمه گوگل]دو فرزند بزرگتر به خاطر توجه مادرشان به جوان تر می شوند

5. Other reactionary politicians vie to appropriate historical symbols of pre-communist antiquity.
[ترجمه ترگمان]سایر سیاستمداران ارتجاعی به نمادهای تاریخی مناسبی از قدمت پیش از کمونیسم رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]دیگر سیاستمداران ارتجاعی به سمبل تاریخی مناسب پیش از دوران کمونیستی می پردازند

6. No wonder the airlines vie with each other to advertise their copious offerings of wine.
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که خطوط هوایی با یکدیگر رقابت می کنند تا تبلیغ فراوان شراب خود را تبلیغ کنند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که هواپیماهای بدون سرنشین با همکاری یکدیگر در ارائه پیشنهادات شراب شراب خود تبلیغ می کنند

7. The state champions will vie for the national title.
[ترجمه ترگمان]قهرمانان دولتی برای کسب عنوان ملی رقابت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]قهرمانان کشور برای عنوان ملی بازی خواهند کرد

8. The expansion of the 1990s seems set to vie with those of the 1960s and 1980s for the longest on record.
[ترجمه ترگمان]توسعه دهه ۱۹۹۰ به نظر می رسد با آن هایی از دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ برای طولانی ترین مدت ثبت شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد گسترش دهه 1990 با آنچه که در دهه های 1960 و 1980 برای مدت طولانی در رکورد است، مطابقت دارد

9. Paris and Milan vie with each other for the title of world fashion capital.
[ترجمه ترگمان]پاریس و میلان با یکدیگر برای عنوان پایتخت مد روز رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]پاریس و میلان با یکدیگر به عنوان عنوان سرمایه دنیای مدرن روبرو هستند

10. Celebrities and politicians vie for prime-time television and radio airtime in order to gain status.
[ترجمه ترگمان]افراد مشهور و سیاستمداران برای کسب مقام برای رسیدن به وضعیت برای تلویزیون و زمان پخش برنامه برای زمان نخست وزیری رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]مشاهیر و سیاستمداران برای به دست آوردن وضعیت برای نخستین بار تلویزیون و رادیو رادیو پخش می کنند

11. Symbols and echoes of celebrated canvases vie with original designs and lush flourishes to create an aesthete's garden of earthly delights.
[ترجمه ترگمان]نماد و echoes of های مشهور با طرح های اصلی و flourishes برای ایجاد باغی aesthete از لذات دنیوی رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]نمادهای و نشانه هایی از جشن های بامزه با طرح های اصلی و شکوفایی شکوفایی برای ایجاد یک باغ زیبایی از دلخوشی های زمین می باشد

12. And when children do read aloud, vie will want to do everything possible to eliminate the test atmosphere.
[ترجمه ترگمان]و زمانی که کودکان با صدای بلند می خوانند، رقابت باید هر کاری که ممکن است را برای از بین بردن فضای آزمایش انجام دهند
[ترجمه گوگل]و هنگامی که بچه ها با صدای بلند می خوانند، می خواهند همه چیز را برای از بین بردن فضای آزمون انجام دهند

13. As the vultures vie for space, the ravens cling to the edges.
[ترجمه ترگمان]همچنان که لاش خور برای فضا زندگی می کنند، کلاغ های سیاه به لبه چسبیده اند
[ترجمه گوگل]همانطور که مارپیچ ها برای فضا مناسب هستند، کوه ها به لبه ها می چسبند

14. Limpets are likely to vie for status as one of the most abundant types of animals found at some vents.
[ترجمه ترگمان]limpets به احتمال زیاد برای وضعیت به عنوان یکی از the انواع حیوانات یافت می شوند که در برخی از منافذ یافت می شوند
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد به دلیل یکی از فراوان ترین انواع حیواناتی که در بعضی از دریچه ها یافت می شوند، احتمال وقوع زلزله به عنوان یکی از شایع ترین مناطق به شمار می رود

15. Newly powerful pollsters and image makers vie to present their candidate as trustworthy and the opposition as a threat.
[ترجمه ترگمان]ناظرین انتخاباتی که به تازگی انتخاب شده اند رقابت می کنند تا کاندید خود را قابل اعتماد و اپوزیسیون به عنوان یک تهدید معرفی کنند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها و سازندگان جدید قدرتمند می توانند نامزد خود را به عنوان قابل اعتماد و مخالفان به عنوان تهدید معرفی کنند

The two politicians are vying for power.

آن دو سیاستمدار سر قدرت با هم رقابت دارند.


Various companies are vying with each other to develop the new computer.

شرکت‌های گوناگون دارند برای ساختن کامپیوتر نوین با هم رقابت می‌کنند.


پیشنهاد کاربران

رقابت کردن

رقابت کردن

As the siblings get older, they vie for the same
. toys


کلمات دیگر: