کلمه جو
صفحه اصلی

valour


معنی : ارزش شخصی و اجتماعی، ارزش مادی
معانی دیگر : valour دلیری، شجاعت، دلاوری، اهمیت

انگلیسی به فارسی

( valour ) دلیری، شجاعت، دلاوری، ارزش شخصی و اجتماعی، ارزش مادی، اهمیت


با ارزش، شجاعت، دلاوری، دلیری، ارزش شخصی و اجتماعی، ارزش مادی، اهمیت


انگلیسی به انگلیسی

• bravery, courage (alternate spelling for valor)
valour is great bravery, especially in battle; a literary word.

مترادف و متضاد

ارزش شخصی و اجتماعی (اسم)
valor, valour

ارزش مادی (اسم)
valor, valour

جملات نمونه

1. Discretion is the better part of valour.
[ترجمه ترگمان]احتیاط، شجاعت بهتر از شجاعت است
[ترجمه گوگل]اختیار بخش بهتر از ارزش است

2. Wherever valour true is found, true modesty will there abound.
[ترجمه ترگمان]هر جا که شجاعت درست باشد، حجب و حیای حقیقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر کجای واقعی حقیقت پیدا می شود، کمرنگی واقعی وجود خواهد داشت

3. He showed valour and skill on the battlefield.
[ترجمه ترگمان]او شجاعت و مهارت در میدان نبرد را نشان داد
[ترجمه گوگل]او شایستگی و مهارت در میدان جنگ را نشان داد

4. Fortitude is distinct from valour.
[ترجمه ترگمان]fortitude از شجاعت متمایز است
[ترجمه گوگل]استعداد از شجاعت متمایز است

5. If you can't avoid trouble, then throw valour to the winds and run.
[ترجمه ترگمان]اگر شما نمی توانید از دردسر دوری کنید، شجاعت را به باد پرتاب کنید و فرار کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما نمیتوانید از مشکلات خود فرار کنید، سپس با صدای بلند به باد بسپارید و اجرا کنید

6. An act of conspicuous valour, in the tradition of St George, might help both her and him.
[ترجمه ترگمان]در سنت جورج کار شجاعت بسیار بزرگی است که ممکن است به او و او کمک کند
[ترجمه گوگل]یک عمل شایان توجه در سنت جورج ممکن است به او و او کمک کند

7. At the summit the stamina and valour of our fighter pilots remained unconquerable and supreme.
[ترجمه ترگمان]در این نشست استقامت و شجاعت خلبانان جنگی ما همچنان شکست ناپذیر و عالی بود
[ترجمه گوگل]در این اجلاس، استقامت و شجاعت خلبانان جنگنده ما باقیمانده و عالی بود

8. His wounds bear witness to his valour.
[ترجمه ترگمان]زخم های او شاهد شجاعت او هستند
[ترجمه گوگل]زخم های او به خلوص خود نشان می دهد

9. That valour which is not founded on prudence calls rashness.
[ترجمه ترگمان]شجاعت که بر حزم و rashness استوار نیست
[ترجمه گوگل]این عزت که بر احتیاط تأکید نمی شود، عصبانیت است

10. Valour is the contempt of death and pain -- Tacitus.
[ترجمه ترگمان]Valour تحقیر مرگ و درد است - - تاسیت
[ترجمه گوگل]معتبر تحقیر مرگ و درد است - Tacitus

11. Wherever true valour is found, true modesty will there abound.
[ترجمه ترگمان]هر جا که شجاعت واقعی پیدا شود، حجب و حیای حقیقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر کجا که ارزش واقعی پیدا می شود، تقصیر واقعی وجود خواهد داشت

12. Of the children of Simeon, mighty men of valour for the war, seven and one hundred.
[ترجمه ترگمان]از کودکان سیمون، مردان مقتدر شجاعت، برای جنگ، هفت و یک صد نفر
[ترجمه گوگل]از فرزندان سیمون، مردان قدرتمند جنگ، هفت و صد

13. His Judgment, like other mens Valour, has commonly the generosity to favour the weaker side.
[ترجمه ترگمان]داوری او، مانند دیگر Valour مردان، به طور معمول سخاوت به نفع طرف ضعیف تر است
[ترجمه گوگل]قضاوت او، مانند دیگر مردمان والور، معمولا سخاوتمندانه به نفع طرف ضعیف تر است

14. Be ye men of valour.
[ترجمه ترگمان]شما مردان شجاعت باشید
[ترجمه گوگل]بیگانه باشید


کلمات دیگر: