1. Interviews with happy shoppers who just bought new undies?
[ترجمه ترگمان]مصاحبه با خریداران شاد که تازه undies جدیدی را خریداری کرده اند؟
[ترجمه گوگل]مصاحبه با خریداران خوشحال که فقط لباس زیر را خریداری کرد؟
2. She appeared in her undies.
[ترجمه ترگمان] لباس زیر تنش بود
[ترجمه گوگل]او در لباس زیرش ظاهر شد
3. Her undies and the sandalwood box were in the top drawer of the dressing-table.
[ترجمه ترگمان]لباس زیر و جعبه صندل در کشوی بالایی میز بود
[ترجمه گوگل]لباس زیرزمینی و جعبه صندل چوبی در کشوی بالا میزبان قرار داشتند
4. So how many pairs of undies are nice to have?
[ترجمه ترگمان]پس چند جفت از undies ها چقدر خوب هستند؟
[ترجمه گوگل]پس چند جفت لباس زیر مناسب است؟
5. Underwear: I am the queen of period stained undies.
[ترجمه ترگمان] لباس زیر من لباس زیر period
[ترجمه گوگل]لباس زیر من ملکه لباس زیر لباس پوشیدن است
6. Removes hair from sides and top of undies line.
[ترجمه ترگمان]موهای Removes از کناره ها و بالای خط undies
[ترجمه گوگل]مو را از طرف و بالای لباس زیر از بین می برد
7. Make sure you are not wearing undies with pictures of princesses or Elmo.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که لباس زیر زنونه پوشیدی با تصاویر شاهزاده خانم و المو
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که زیر جامه پوشیدن با تصاویری از شاهزاده خانم و یا علم است
8. In one case a GIRL flashed her undies at a male teacher and "massaged herself in a sexual manner" in front of him.
[ترجمه ترگمان]در یک مورد دختر لباس زیر تنش را به یک معلم مرد نشان داد و با رفتاری جنسی او را ماساژ داد
[ترجمه گوگل]در یک مورد یک دختر خانمها لباسهایش را در یک معلم مرد فریاد زد و در مقابل او 'خود را به صورت جنسی ماساژ داد'
9. She hung some of her undies there to dry.
[ترجمه ترگمان]چند تا از لباس زیرش رو آویزون کرد تا خشک بشه
[ترجمه گوگل]او بعضی از لباس هایش را خشک کرد تا خشک شود
10. Twenty minutes later she stood in front of the mirror wearing the fragile lace undies which were also the result of her impulse-buying.
[ترجمه ترگمان]بیست دقیقه بعد در مقابل آینه ایستاد، با لباس زیر توری ظریف که در نتیجه of بود
[ترجمه گوگل]بیست دقیقه بعد او در مقابل آینه ایستاده بود و لباس های تنگ شلوار که نیز نتیجه خرید آن بود
11. There should also be some cover for buying basics like toothbrush and undies if your luggage is delayed.
[ترجمه ترگمان]همچنین باید یک پوشش برای خرید اصول اولیه مثل مسواک و undies وجود داشته باشد اگر چمدان تان به تاخیر بیفتد
[ترجمه گوگل]در صورتی که تاج و تخت خود را به تأخیر اندازد، باید پوشش هایی برای خرید اصول مانند مسواک و لباس زیر داشته باشید
12. Even though Marci gets to give him a cuddle from time to time and wash his favourite bright red undies.
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه \"مارسی\" یه بار دیگه بهش وقت می ده و لباس زیر bright رو هم می شورم
[ترجمه گوگل]هرچند که مارکی میتونه او را به گناه ببخشد و لباسهای مورد علاقه او را بپوشاند
13. Banana splits still solved acute hunger problems but gorgeous undies were forgotten for the first time.
[ترجمه ترگمان]splits موز همچنان مشکلات حاد را حل کرد اما undies با شکوه برای اولین بار فراموش شدند
[ترجمه گوگل]تقسیم موز هنوز مشکلات گرسنگی حاد را حل کرده اما برای اولین بار فراموش شده اند لباس های زرق و برق دار
14. Working for yourself can mean the ability to work in your underwear, but ask yourself how efficient you really are when you're lounging around in your undies.
[ترجمه ترگمان]کار کردن برای خودتان می تواند به معنی توانایی کار کردن در لباس زیر باشد، اما از خودتان بپرسید چقدر وقتی در undies پرسه می زنید، چقدر کارآمد هستید
[ترجمه گوگل]کار برای خودتان می تواند به معنای توانایی کار کردن در لباس زیر باشد، اما از خودتان بپرسید که چقدر کارآمد است، زمانی که شما در زیر لباس های خود را لگد می کنید