1. a veteran diplomat
یک دیپلمات کهنه کار
2. a veteran of 20 years' service
دارای سابقه خدمت بیست ساله
3. his grandfather is an air force veteran
پدربزرگش سرباز پیشین نیروی هوایی است.
4. The baseball veteran loved to coach young players.
[ترجمه ترگمان]بازیکن کهنه کار بیسبال دوست داشت بازیکنان جوان را مربی کند
[ترجمه گوگل]جانباز بیسبال دوست داشت مربیان بازیکنان جوان را تربیت کند
5. The veteran workers and model workers are held in great esteem.
[ترجمه ترگمان]کارگران کارآزموده و کارگران مدل به طور کامل مورد احترام قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]کارگران جانباز و کارگرهای مدل به قدری احترام می گذارند
6. He was a Vietnam veteran with a haunted mien.
[ترجمه ترگمان]اون یه سرباز کهنه کار جنگ ویتنام بود که یه شبح جن زده شده بود
[ترجمه گوگل]او یک جانباز ویتنام بود
7. She's also a veteran campaigner for human rights.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک مبارز کهنه کار برای حقوق بشر است
[ترجمه گوگل]او همچنین یک مبارز قهرمان برای حقوق بشر است
8. His grandfather is a veteran of the Second World War.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگش یک سرباز قدیمی جنگ جهانی دوم است
[ترجمه گوگل]پدربزرگش جانشین جنگ جهانی دوم است
9. He is a veteran parliamentarian whose views enjoy widespread respect.
[ترجمه ترگمان]او یک نماینده کهنه کار پارلمان است که دیدگاه های او از احترام گسترده برخوردار است
[ترجمه گوگل]او یک پارلمان جانباز است که دیدگاه آنها از احترام فراوان برخوردار است
10. We often asked the veteran workers for advice.
[ترجمه ترگمان]ما اغلب از کارگران کهنه کار درخواست مشاوره پرسیدیم
[ترجمه گوگل]ما اغلب از کارکنان جانباز برای مشاوره خواسته ایم
11. It is understood that the veteran reporter had a heart attack.
[ترجمه ترگمان]معلوم شده است که گزارشگر کهنه کار دچار حمله قلبی شده است
[ترجمه گوگل]قابل درک است که خبرنگار جانباز حمله قلبی داشت
12. The veteran director won a lifetime achievement award.
[ترجمه ترگمان]کارگردان کهنه کار یک جایزه دستاورد عمر به دست آورد
[ترجمه گوگل]مدیر جانباز موفق به کسب جایزه یک شکست در طول زندگی شد
13. The veteran worker cautioned me not to inspect the tool machine without first truning off power.
[ترجمه ترگمان]کارگر کهنه کار به من هشدار داد که ماشین ابزار را بدون اینکه اولین بار قدرت را از دست بدهم بازرسی نکنم
[ترجمه گوگل]کارگران جانباز به من هشدار دادند که دستگاه ابزار را بازرسی نکنند، بدون اینکه اولین قدرت را از بین ببرند
14. A veteran of fighting Western wildfires as a young man, Babbitt renewed his certification in 199
[ترجمه ترگمان]به بیت یک سرباز کهنه کار جنگی را به عنوان یک مرد جوان آزموده بود، به بیت certification را در ۱۹۹ بار دیگر ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]بابیت صدور گواهینامه خود را در 199 سالگی به عنوان یک مرد جوان مبارزه کرد