1. It is unmoral to take advantage of the deformities.
[ترجمه ترگمان]این unmoral است که از the استفاده کند
[ترجمه گوگل]این غیرمورال است که از مزاحمت ها استفاده کند
2. Most scientists believe their research to be unmoral, no matter what the results will be.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشمندان بر این باورند که تحقیقات آن ها to است، مهم نیست که نتایج چه خواهد بود
[ترجمه گوگل]اکثر دانشمندان بر این باورند که تحقیقاتشان غیرمولد است، مهم نیست که نتایج چه خواهد بود
3. That unmoral behaviour has hurt her reputation.
[ترجمه ترگمان]این رفتار unmoral به شهرت او لطمه زده است
[ترجمه گوگل]این رفتار غیرمعمول شهرت او را آسیب می زند
4. But, most of entrepreneurs in our country are unmoral, their unceasing scandals make enterprise be confronted with crisis of credit, confusion of social economy order and corrupt of moral fashion.
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از کارآفرینان در کشور ما unmoral هستند، رسوایی های مداوم آن ها با بحران اعتبار، سردرگمی نظم اقتصادی اجتماعی و فاسد شدن مد اخلاقی مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما، اکثر کارآفرینان در کشور ما غیرمعارف هستند، رسوائی های بی پایان آنها باعث می شود شرکت ها با بحران اعتبار، آشفتگی نظم اقتصادی اجتماعی و فساد اخلاقی مواجه شوند
5. Imagination is, of its very nature, unmoral.
[ترجمه ترگمان]چنین تصوری، چنین تصوری، غیراخلاقی و غیراخلاقی است
[ترجمه گوگل]تصورات، از طبیعت آن، غیرمعارف است
6. It is said true love exists only among women. Convince yourself of this with Female Lovers and accompany curious and unmoral couples on their first innocent lesbian experiences.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که عشق حقیقی فقط در میان زنان وجود دارد خود را با عاشقان زن متقاعد کنید و زوج های کنجکاو و unmoral را در اولین تجربیات همجنس باز خود همراهی کنید
[ترجمه گوگل]گفته می شود عشق واقعی تنها در میان زنان وجود دارد خودتان را با این عقیده های زنانه تطبیق دهید و همراه با زوج های کنجکاو و غیرمورال در اولین تجربه های لزبین بی گناه خود باشید
7. In spite of the blaming words that have been heaped upon Machiavelli for his unmoral teachings, he remains a significant figure in the history of political theory.
[ترجمه ترگمان]با وجود این سخنان سرزنش آمیز که ماکیاولی را برای آموزه های unmoral بر او تحمیل کرده اند، در تاریخ نظریه سیاسی، شخصیت برجسته ای باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]به رغم کلمات سرزنش شده ای که به خاطر ماکیاولی به خاطر آموزه های غیرواقعی او پراکنده شده است، او همچنان یک شخصیت برجسته در تاریخ تئوری سیاسی است
8. Is the education itself boosting the teacher more and more excellence, or making the progress of specialty ethics can't overstep some impediment by some crude systems and unmoral methods?
[ترجمه ترگمان]آیا آموزش به خودی خود معلم را بیشتر و بیشتر ارتقا می دهد، یا پیشرفت اخلاقیات تخصصی را نمی تواند از راه برخی سیستم های خام و روش های unmoral تجاوز کند؟
[ترجمه گوگل]آیا آموزش و پرورش خود را افزایش تعلیم و تربیت معلم، و یا پیشرفت اخلاق تخصص نمی تواند برخی از مانع از برخی از سیستم های خام و روش های غیر موروث بیش از حد؟
9. According to work practice of copper raw materials inspection and the research, analyze, summarize on unmoral raw material in recent years.
[ترجمه ترگمان]با توجه به کار کار بازرسی مواد خام مسی و تحقیق، تحلیل، به طور خلاصه در مورد مواد خام unmoral در سال های اخیر
[ترجمه گوگل]با توجه به کار کار بازرسی مواد اولیه مس و تحقیق، تجزیه و تحلیل، خلاصه در مواد خام غیرمولار در سال های اخیر
10. After the first blush of sin comes its indifference; and from immoral it becomes, as it were, unmoral, and not quite unnecessary to that life which we have made.
[ترجمه ترگمان]پس از این که نخستین سرخی گناه ناشی از گناه است، و از اخلاق فساد و غیراخلاقی به این زندگی که ما از آن ساخته شده ایم غیر ضروری نیست
[ترجمه گوگل]پس از اولین سرخ شدن گناه، بی تفاوتی آن می شود؛ و از غیر اخلاقی بودن آن، همانطور که هست، غیرمولد می شود و به آن زندگی که ما ساخته ایم، کاملا غیر ضروری نیست