1. Theodora had found the spare vestry key, neatly labelled, in the top right-hand drawer of Charles Julian's desk.
[ترجمه ترگمان]Theodora کلید نمازخانه اضافی را که با دقت برچسب روی میز سمت راست میز چارلز جولیان نوشته شده بود پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]تئودورا کلید کشویی را در جعبه راست دست میز چارلز جولیان درست کرده بود
2. Other aspects of the influence of the vestry upon the nature of textile manufacturing in the parish will also be considered.
[ترجمه ترگمان]جنبه های دیگر تاثیر این vestry بر ماهیت ساخت نساجی در این بخش نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]جنبه های دیگری از تاثیر جوایز بر ماهیت تولید نساجی در منطقه نیز در نظر گرفته می شود
3. The body was later taken into the vestry where it and the venerable head were washed and carefully dried.
[ترجمه ترگمان]جسد بعدا به رخت کن برده شد، جایی که آن و کله معروف شسته شده بود و به دقت خشک شده بود
[ترجمه گوگل]بدن بعدا به جایی رسید که جایی که آن و سرپرستی سرش شسته شد و با دقت خشک شد
4. I went into the vestry and robed for the Mass, then through the grille door into the church.
[ترجمه ترگمان]به رخت کن رفتم و به مراسم عشا ربانی به کلیسا رفتم، سپس از در grille به کلیسا رفتم
[ترجمه گوگل]من به جادو رفتم و برای جسد، سپس از طریق درب شیشه ای به کلیسا ربوده شدم
5. Tying up my shoe-lace in the vestry.
[ترجمه ترگمان] کفش پاشنه کفشم رو تو کلیسا نصب کردم
[ترجمه گوگل]بافتن کفش توری من در روستا
6. What could the vestry do, after all?
[ترجمه ترگمان]کلیسا چه می توانست بکند؟
[ترجمه گوگل]بعد از آن چه می توانستیم انجام دهیم؟
7. They walked to the vestry to disrobe, and finally dispersed quietly.
[ترجمه ترگمان]به اتاق رخت کن رفتند تا لخت شوند، و بالاخره بی سر و صدا پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]آنها به فحاشی راه افتادند و سرانجام به آرامی پراکنده شدند
8. Even when the clergyman appeared from the vestry and began the service, the prayers he intoned brought me no help.
[ترجمه ترگمان]حتی هنگامی که کشیش از کلیسا بیرون آمد و مراسم دعا را آغاز کرد، دعا خواند که هیچ کمکی به من نکرد
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که روحانیون از ظهور ظاهر شد و خدمات را شروع کرد، نمازهای او که به من نشون داد، هیچ کمکی به من نکرد
9. The plans were to include a vestry, church parlour, toilets and classrooms and the estimated cost was placed at £000.
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها شامل یک نمازخانه، سالن کلیسا، توالت و کلاس های درس و هزینه برآورد شده در حدود ۱،۰۰۰ پوند بود
[ترجمه گوگل]این طرح ها شامل یک صندلی، صندلی کلیسا، توالت و کلاس های درس بود و هزینه تخمین زده شده در � 000
10. Everything in the vestry had been burned with him, including the book of marriage records and other important documents.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در رخت کن به همراه او، از جمله کتاب رکوردهای ازدواج و اسناد مهم دیگر، سوزانده شده بود
[ترجمه گوگل]همه چیز در جشنواره با او سوخته شده بود، از جمله کتاب سوابق ازدواج و سایر اسناد مهم
11. The fire in the vestry had started by accident.
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی در کلیسای کوچک به طور تصادفی شروع شده بود
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در حوالی به طور تصادفی آغاز شده است
12. The task at hand was to devise an immediate gathering of the vestry and to make it as splendid as humanly possible.
[ترجمه ترگمان]کاری که در دست داشت این بود که یک گردهمایی فوری از رخت کن را طراحی کند و آن را تا آنجا که امکان داشت عالی جلوه دهد
[ترجمه گوگل]وظیفه در دست بود برای جمع آوری فوری از vestry و ایجاد آن را به عنوان پر زرق و برق به عنوان انسانی امکان پذیر است
13. They're here to settle a dispute over whether or not to build a loo in the vestry of the fourteenth century church.
[ترجمه ترگمان]آن ها در اینجا برای حل و فصل اختلافات بر سر این مساله هستند که آیا در نمازخانه کلیسای قرن چهاردهم یک دستشویی بسازند یا نه
[ترجمه گوگل]آنها در اینجا برای حل و فصل مناقشات در مورد اینکه آیا یا نه ساختن یک عروسی در vestry از کلیسای قرن چهاردهم
14. When the Mass was finished he followed the priest into the vestry.
[ترجمه ترگمان]وقتی مراسم عشای ربانی به پایان رسید، کشیش را تا محراب کلیسا همراهی کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که مسیحیان به پایان رسید، او را به کشیش پیوست