کلمه جو
صفحه اصلی

unfurnished


معنی : بدون اثاثیه
معانی دیگر : بدون اثاثیه

انگلیسی به فارسی

بدون اثاثیه


بی نظیر، بدون اثاثیه


انگلیسی به انگلیسی

• not equipped with furniture and appliances
if you rent an unfurnished flat or house, no furniture is provided by the owner.

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of furnished.

مترادف و متضاد

بدون اثاثیه (صفت)
unfurnished

جملات نمونه

1. The room was bare and filthy, an unfurnished twin to theirs.
[ترجمه ترگمان]اتاق لخت و کثیف بود و یک دوقلو غیر مبله به آن ها تعلق داشت
[ترجمه گوگل]اتاق لخت و کثیف بود، دوقلوهای مسکونی بدون مجهز به آنها

2. We rented an unfurnished apartment.
[ترجمه ترگمان]یه آپارتمان بدون اثاث اجاره کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک آپارتمان بدون مبلمان را اجاره کردیم

3. Unfurnished rented accommodation is no cheaper than furnished accommodation in London.
[ترجمه ترگمان]اقامت اجاره شده بسیار ارزان تر از اقامت مبله در لندن است
[ترجمه گوگل]مسکن اجاره ای غیر مسکونی ارزان تر از مسکن مبله در لندن است

4. Both furnished and unfurnished apartments usually include major kitchen appliances a stove and a refrigerator.
[ترجمه ترگمان]هر دو آپارتمان مبله و بدون اثاثیه معمولا شامل وسایل آشپزخانه اصلی، اجاق گاز و یخچال می شوند
[ترجمه گوگل]هر دو آپارتمان مبله و غیر مسکونی معمولا شامل لوازم آشپزخانه بزرگ، اجاق گاز و یخچال می شوند

5. We shall be much unfurnished for this time. What, is my daughter gone to Friar Laurence?
[ترجمه ترگمان]این دفعه بدون اثاث راحت خواهیم بود دخترم، دختر من به خانه کشیش لارنس رفته؟
[ترجمه گوگل]ما برای این زمان بسیار بی فایده خواهیم بود دختر من به فری لارنس رفته است؟

6. Two - bedroom, unfurnished 5 house, fenced yard, one - car garage . Pets OK.
[ترجمه ترگمان]دو اتاق خواب، یک خانه بدون اثاثیه، حیاط محصور، یک گاراژ یک ماشین حیوانات خانگی خوب هستند
[ترجمه گوگل]دو خوابه، 5 خانه بدون مبلمان، حیاط حیاطی، یک پارک خودرو حیوانات اهلی

7. Do you want a furnished house or an unfurnished house?
[ترجمه ترگمان]خانه مبله یا خانه ای بدون اثاث لازم داری؟
[ترجمه گوگل]آیا میخواهید یک خانه مبله یا یک خانه غیر مسکونی باشد؟

8. Down, down, down Route 7 and this gradually becomes an unfurnished planet.
[ترجمه ترگمان]پایین، پایین، مسیر ۷ و این به تدریج به یک سیاره بدون اثاثیه تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]پایین، پایین، پایین مسیر 7 و این به تدریج تبدیل به یک سیاره بدون مجهز شده است

9. A third of local authority dwellings lack any central heating, as does 64% of unfurnished privately rented accommodation.
[ترجمه ترگمان]یک سوم خانه های قدرت محلی فاقد هرگونه گرمایش مرکزی هستند، چرا که ۶۴ % از اتاق های اجاره ای غیر مبله خصوصی اجاره شده اند
[ترجمه گوگل]یک سوم خانه های اداری محلی هیچ حرارت مرکزی ندارند، همانطور که 64 درصد از مسکن خصوصی اجاره شده بدون مسکن است

10. The quintas were let for the season, either furnished or unfurnished.
[ترجمه ترگمان]quintas را برای فصل یا اثاث مبله کرده بودند
[ترجمه گوگل]کوینت ها برای فصل ها، یا مبله یا غیر مسکونی، اجازه داده می شدند

11. He even gave budgets for the plans showing the total costs of the proposed houses, furnished or unfurnished and with gardens.
[ترجمه ترگمان]او حتی به طرح هایی دست یافت که هزینه های کلی خانه های پیشنهادی، مبله یا بدون اثاثیه و باغ را نشان می داد
[ترجمه گوگل]او حتی برای برنامه هایی که کل هزینه های خانه های پیشنهادی، مبله یا غیر مسکونی و باغ ها را نشان می دهد، بودجه می دهد

12. She has two children aged four and two years, and lives in a privately rented unfurnished flat.
[ترجمه ترگمان]او دو فرزند دارد که چهار سال و دو سال دارد و در آپارتمان خصوصی بدون اثاثیه زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او دو فرزند چهار و دو ساله دارد و در آپارتمان غیر مسکونی اجاره شده است

13. The decision may be challenged on the ground that the building in question was unfurnished.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم ممکن است در این زمینه به چالش کشیده شود که ساختمان مورد نظر بدون اثاثیه بود
[ترجمه گوگل]این تصمیم ممکن است بر اساس این فرضیه مطرح شود که ساختمان مورد نظر بی فایده است

14. We have single, one bedroom to four bedroom, furnished or unfurnished.
[ترجمه ترگمان]ما مجرد، یک اتاق خواب برای چهار اتاق خواب، مبله یا بدون اثاث داریم
[ترجمه گوگل]ما تنها، یک اتاق خواب تا چهار اتاق خواب، مبله یا غیر مسکونی داریم

پیشنهاد کاربران

( معنای ادبی ) لخت، بی پیرایه، فقیر، خالی

آپارتمان بدون اثاثه یا مبله نشده


کلمات دیگر: