1. Settle your own argument - I'm quite uninterested!
[ترجمه ترگمان]حرفت را باور کن، من به هیچ وجه از این کار خوشم نمی آید
[ترجمه گوگل]استدلال خود را تنظیم کنید - من کاملا بی علاقه هستم!
2. Mrs Trollope was sublimely uninterested in what she herself wore.
[ترجمه ترگمان]خانم Trollope سخت به چیزی که خودش پوشیده بود بی اعتنا بود
[ترجمه گوگل]خانم ترولوف در مورد چیزی که خودش لباس پوشید، متعجب شد
3. She seemed completely uninterested in what I had to tell her about my new job.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید به چیزی که باید در مورد شغل جدیدم به او بگویم علاقه مند شده بود
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید به طور کامل در مورد آنچه که من باید برای او در مورد کار جدید من به او بگویم کاملا نگران بود
4. I'm uninterested in classical architecture.
[ترجمه ترگمان]من به معماری کلاسیک علاقه ای ندارم
[ترجمه گوگل]من در معماری کلاسیک علاقه مند نیستم
5. She was completely uninterested in her sister's career.
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل به شغل خواهرش علاقه مند بود
[ترجمه گوگل]او در زندگی حرفه ای خواهر خود کاملا علاقه مند بود
6. He was totally uninterested in sport.
[ترجمه ترگمان]اصلا علاقه ای به ورزش نداشت
[ترجمه گوگل]او در ورزش کاملا بی علاقه بود
7. He is completely uninterested in politics.
[ترجمه ترگمان]او کاملا به سیاست علاقه ندارد
[ترجمه گوگل]او کاملا به سیاست علاقه مند است
8. We shall be uninterested to hear about it.
[ترجمه ترگمان]علاقه ای نداریم که در این مورد چیزی بشنویم
[ترجمه گوگل]ما نگران این موضوع خواهیم بود
9. I was so uninterested in the result that I didn't even bother to look at it.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که حتی به خودم زحمت ندادم که به آن نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من در نتیجه نتیجه ای نداشتم که حتی به آن نگاه نکردم
10. The poll represented college students as mainly uninterested in politics.
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی دانشجویان کالج را به طور عمده علاقه مند به سیاست معرفی کرد
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی نشان داد دانشجویان دانشگاهی به طور عمده در سیاست نادیده گرفته می شوند
11. Sun, 27 March 1998 Men are equally uninterested in and unwilling to take responsibility for their spermatozoa.
[ترجمه ترگمان]خورشید، ۲۷ مارس ۱۹۹۸ مردان به همان اندازه بی علاقه هستند و تمایلی به پذیرفتن مسئولیت خود ندارند
[ترجمه گوگل]خورشید، 27 مارس 1998 مردان به طور مساوی در علاقه و خواسته خود مسئولیت اسپرم ها را بر عهده دارند
12. Inactivity and introspection left him lethargic and uninterested in anything.
[ترجمه ترگمان]درون گرایی و درون گرایی او او را بی حال و بی علاقه به هیچ چیز ترک کرده بودند
[ترجمه گوگل]عدم فعالیت و خودآزمایی، او را لاغر کرد و به هیچ علاقه ای نداشت
13. It's a pity that so many people are uninterested in science at school.
[ترجمه ترگمان]جای تاسف است که بسیاری از مردم نسبت به علوم در مدرسه بی اعتنا هستند
[ترجمه گوگل]این افتخار است که بسیاری از مردم در مدرسه علم و دانش ندارند
14. The Hanoverian kings were not uninterested in political life but they had difficulty comprehending the complexities of domestic and foreign affairs.
[ترجمه ترگمان]شاهان Hanoverian نسبت به زندگی سیاسی علاقه ای نداشتند، اما در درک پیچیدگی های امور داخلی و خارجی مشکل داشتند
[ترجمه گوگل]پادشاهان هانوروی در زندگی سیاسی بی علاقه نبودند، اما درک پیچیدگی امور داخلی و خارجی مشکل داشتند