1. Money often unmakes the men who make it.
[ترجمه ترگمان]پول اغلب کسانی را که این کار را می کنند جذب می کنند
[ترجمه گوگل]پول اغلب مردان را که آن را می سازند باز می کند
2. The house is at the end of a dirt/an unmade track.
[ترجمه ترگمان]خانه در انتهای یک زمین کثیف است
[ترجمه گوگل]خانه در انتهای یک کثافت / یک مسیر ناخوشایند است
3. He could not unmake the public image his press agents had so carefully built.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست تصویر عمومی که ماموران مطبوعاتی اش با دقت ساخته بودند را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست تصویر عمومی را که رسانههای مطبوعاتی آنقدر دقت ساخته بود نابود کند
4. She rushed off to work leaving her bed unmade.
[ترجمه ترگمان]با عجله به طرف کار خود رفت و از بس تر بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او به کار خود ادامه داد و رختخواب خود را بی حرکت کرد
5. Actors' reputations have been made and unmade on this London stage.
[ترجمه ترگمان]شهرت بازیگران در این مرحله از لندن ساخته و ساخته شده است
[ترجمه گوگل]شهرت بازیگران در این مرحله لندن ساخته شده است
6. Ladies are allowed to unmake their minds.
[ترجمه ترگمان]خانم ها اجازه دارن که minds رو نابود کنن
[ترجمه گوگل]خانم ها مجاز هستند که ذهن خود را از بین ببرند
7. A nightdress lay across the unmade bed.
[ترجمه ترگمان]یک لباس خواب روی تخت خواب نامرتب افتاده بود
[ترجمه گوگل]یک شب پیراهن در کنار تخت بی نظیر قرار دارد
8. He watched me and the unmade bed, his fist frigging the dice all day.
[ترجمه ترگمان]او به من و تخت نا مرتب نگاه کرد و تمام روز تاس ریخت
[ترجمه گوگل]او مرا و رختخواب بی نظیر را تماشا کرد، مشت او در تمام طول روز در حال تاس است
9. If I thought I could unmake my old self so easily I was a fool.
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کردم می توانم به این آسانی خودم را از هم جدا کنم، احمق بودم
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کردم می توانم خیلی راحت خودم را از بین ببرم، من احمق بودم
10. Exhausted, he collapsed on to the unmade bed, fell asleep, but still woke the next morning at four thirty.
[ترجمه ترگمان]چون خسته و تحلیل رفته بود روی تخت خواب نامرتب به خواب رفت، اما صبح روز بعد در ساعت چهار و نیم بیدار شد
[ترجمه گوگل]خسته شده، او را به تخت بی حرکت فرو ریخت، خوابید، اما هنوز صبح روز بعد در چهار چهارده بیدار شد
11. She flopped down on an unmade king-sized bed, staring at me as she took up a cigarette and lit it.
[ترجمه ترگمان]روی تختی که به اندازه یک تخت بزرگ بود پایین افتاد و وقتی سیگار را برداشت و آن را روشن کرد، به من خیره شد
[ترجمه گوگل]او در یک تخت بدون تردید به اندازه یک تختخواب کثیف فرو رفت و به من نگاه کرد، وقتی سیگار میکشد و آن را روشن میکند
12. All day long wheelbarrows trundled up and down the unmade surface carrying topsoil to neaten up the edges of the path.
[ترجمه ترگمان]همه روز چرخی زدند و سطح unmade که خاک سطحی را حمل می کردند بالا و پایین رفتند تا لبه های جاده را بگردند
[ترجمه گوگل]تمام چرخ های روزانه به سمت بالا و پایین سطحی که سطوح بی روح را حمل می کنند، به سمت لبه های مسیر حرکت می کنند
13. The hungover handjob athwart the unmade bed - you can't do it.
[ترجمه ترگمان]خماری از روی تخت خواب نامرتب رد می شود - تو نمی توانی این کار را بکنی
[ترجمه گوگل]Handjob hungover را در معرض تخت بی نظیر قرار می دهد - شما نمی توانید این کار را انجام دهید
14. Sprawled across the unmade bed is Jamie, a blanket over him.
[ترجمه ترگمان]روی تخت خواب نامرتب، جیمی، یک پتو روی او افتاده بود
[ترجمه گوگل]در سراسر تخت نابود شده، جیمی، پتو روی او است