1. her reputation is unassailable
شهرت او حرف ندارد (قابل تردید نیست)
2. That was enough to give Mansell an unassailable lead.
[ترجمه ترگمان]همین کافی بود تا به Mansell حمله کند
[ترجمه گوگل]این به اندازه کافی بود که منسل را منجر به سربلندی غیر قابل انکار کند
3. The result gave the team an unassailable lead .
[ترجمه ترگمان]این نتیجه باعث شد که تیم به طور غیرقابل کنترلی رهبری را به دست گیرد
[ترجمه گوگل]نتیجه این تیم را به عنوان یک سرمربی غیرقابل تحمل به تیم آورد
4. She replied with what she thought was unassailable logic . . .
[ترجمه ترگمان]اون با چیزی که فکر می کرد منطقی و منطقی بود جواب داد
[ترجمه گوگل]او با آنچه که فکر می کرد منطق غیر قابل انکار بود پاسخ داد
5. The party's position looked unassailable .
[ترجمه ترگمان]وضع حزب موجه جلوه می کرد
[ترجمه گوگل]موقعیت حزب غیر قابل انکار بود
6. For the girls it is an unassailable tradition.
[ترجمه ترگمان]برای دخترا این یه رسم غیرقابل unassailable
[ترجمه گوگل]برای دختران این سنت غیر قابل انکار است
7. Its editorial integrity ought to be unassailable, at least in its hard news sections.
[ترجمه ترگمان]انسجام سرمقاله این کتاب باید دست کم در بخش های سخت خبری آن امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]تمامیت سرمقاله آن باید حداقل در بخش های خبری سخت خود، غیرقابل انکار باشد
8. Her position/argument is unassailable.
[ترجمه ترگمان]موقعیت \/ بحث او غیرقابل شکستن است
[ترجمه گوگل]موقعیت / استدلال او غیر قابل انکار است
9. The result gives Walsall Kipping an unassailable lead with one round of matches left.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه باعث می شود که Walsall حمله ای غیر مجاز به یک دور از مسابقات باقی بماند
[ترجمه گوگل]نتیجه Walsall Kipping یک سرمربی بی نظیر را با یک دور از مسابقات به دست می آورد
10. The Traditionalists had always enjoyed unassailable dominance in politics and business.
[ترجمه ترگمان]The همیشه از نفوذ unassailable در سیاست و تجارت لذت می برد
[ترجمه گوگل]سنت گرایان همواره از سلطهی غیرقابل انکار در سیاست و تجارت برخوردار بودند
11. His legal position is unassailable.
[ترجمه ترگمان]موقعیت قانونی او در حال بررسی است
[ترجمه گوگل]موقعیت قانونی او غیر قابل انکار است
12. He offers the unassailable proposition that without money there can be no inflation.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد غیرقابل انکاری دارد که بدون پول هیچ تورم وجود ندارد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد غیر قابل انکار ارائه می دهد که بدون پول تورم نمی تواند باشد
13. The logic of the Japan - boosters is unassailable.
[ترجمه ترگمان]منطق of - تقویت کننده ها مورد حمله قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]منطق تقویت کننده ژاپن غیر قابل انکار است
14. This, then, was an unassailable position to take: contempt poured on heathenism as such, c Comp.
[ترجمه ترگمان]در این صورت، وضع غیرقابل تحملی نیز به نظر می رسید: تحقیری که نسبت به من نسبت به چنین اعمالی انجام می داد، ج Comp
[ترجمه گوگل]سپس، این موضع غیر قابل تحملی بود تا تحقیر را بر روی قیاس به مثابه آن، c comp