کلمه جو
صفحه اصلی

tea party


معنی : مهمانی چای، عصرانه چای
معانی دیگر : مهمانی عصر، مهمانی چای (و شیرینی ولی نه شام)

انگلیسی به فارسی

عصرانه چای، مهمانی چای


مهمانی چای، عصرانه چای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small social gathering, usu. held in the late afternoon, at which tea and other refreshments are served.

• afternoon social gathering where tea and light refreshments are served
a tea party is a social event in the afternoon at which people have tea, sandwiches, and cakes.

مترادف و متضاد

مهمانی چای (اسم)
tea party

عصرانه چای (اسم)
tea party

serving of tea


Synonyms: chanoyu, tea and crumpets, tea ceremony, tea ritual


جملات نمونه

1. When did you come away from the tea party?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا از مهمونی چایی دور شدی؟
[ترجمه گوگل]وقتی از حزب چای دور شدی؟

2. She refused his invitation to the tea party.
[ترجمه ترگمان]او دعوت او را به مهمانی عصرانه دعوت نکرد
[ترجمه گوگل]او از دعوت او به حزب چای رد شد

3. It is earnestly hoped that you'll attend out tea party.
[ترجمه ترگمان]واقعا امیدوار بودم که شما در مهمانی عصرانه شرکت کنید
[ترجمه گوگل]این به شدت امیدوار است که شما در حزب چای حضور داشته باشید

4. He carried his girl-friend to the tea party yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز او دوست دخترش را به مهمانی عصرانه برد
[ترجمه گوگل]او دیروز دوست دختر خود را به حزب چای تحویل داد

5. He raked many classmates in to the tea party.
[ترجمه ترگمان]او بسیاری از همکلاسی های خود را در مهمانی چای جمع کرد
[ترجمه گوگل]او چندین همکلاسی را به حزب چای دعوت کرد

6. We had a tea party to celebrate our headmaster's silver wedding.
[ترجمه ترگمان]ما یه مهمونی چای داشتیم که جشن عروسی headmaster رو جشن بگیریم
[ترجمه گوگل]ما یک جشن چای برای جشن عروسی نقره ای مدیر ما داشتیم

7. She tried to call you about the tea party.
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد در مورد مهمونی چای بهت زنگ بزنه
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با شما در مورد حزب چای تماس بگیرد

8. We didn't meet anybody new at the tea party.
[ترجمه ترگمان]در مهمانی عصرانه با کسی آشنا نشدیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ کس دیگری را در حزب چای ملاقات نکردیم

9. They were entertained at a tea party.
[ترجمه ترگمان]در یک میهمانی عصرانه، سرگرم پذیرایی بودند
[ترجمه گوگل]آنها در یک حزب چای سرگرم شدند

10. Preparation work stopped one day for a tea party.
[ترجمه ترگمان]کار آماده سازی یک روز برای مهمانی چای متوقف شد
[ترجمه گوگل]کار آماده سازی برای یک مهمانی چای یک روز متوقف شد

11. Plainly they had interrupted a mourning tea party.
[ترجمه ترگمان]کام لا آشکار بود که یک مهمانی عصرانه را قطع کرده بودند
[ترجمه گوگل]بدیهی است که آنها یک حزب چای عزادار را قطع کرده بودند

12. The book describes how to give a tea party.
[ترجمه ترگمان]این کتاب نحوه ارائه یک مهمانی چای را شرح می دهد
[ترجمه گوگل]این کتاب نحوه ارائه یک حزب چای را توضیح می دهد

13. The twirling teacups of the Mad Tea Party are perfect.
[ترجمه ترگمان]فنجان های چای خوری چای دیوانه سازها عالی هستند
[ترجمه گوگل]چای سبز تیره از حزب چای دیوانه کامل هستند

14. It is no chimpanzees' tea party.
[ترجمه ترگمان]It chimpanzees
[ترجمه گوگل]این حزب چای شامپانزه نیست


کلمات دیگر: