کلمه جو
صفحه اصلی

underbrush


معنی : بوته، درخت کوچک روینده در زیر درخت
معانی دیگر : (در بیشه و جنگل - درختچه ها و گیاهانی که زیر درخت می رویند) زیر رست، پاجوش، زیر گیاه

انگلیسی به فارسی

بوته، درخت کوچک روینده در زیر درخت


زیر بغل، بوته، درخت کوچک روینده در زیر درخت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: small shrubs, trees, and other plants growing beneath taller trees, as in a forest.
مشابه: brake

• small trees or thicket of shrubs under larger trees

مترادف و متضاد

بوته (اسم)
bramble, test, check, bosk, bush, underbrush, shrub, heath, herb, bosket, brushwood

درخت کوچک روینده در زیر درخت (اسم)
underbrush

جملات نمونه

1. The hunters broke through the underbrush.
[ترجمه ترگمان] شکارچیان از بوته ها عبور کردن
[ترجمه گوگل]شکارچیان از زیر گلدان عبور کردند

2. A flashlight beam probed the underbrush only yards away from their hiding place.
[ترجمه ترگمان]یک چراغ قوه فقط چند یارد آن طرف تر از محل اختفای آن ها بود
[ترجمه گوگل]یک چراغ قوه، تنها در چند متری از مخفیگاه خود، دزدیده شده است

3. We might as well clear some of the underbrush, man to man, right now, though.
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشه بعضی از بوته ها رو تمیز کنیم، مرد برای مرد، همین الان
[ترجمه گوگل]هرچند ممکن است برخی از جوانه زنبوران، مرد به مرد، هم اکنون روشن باشد

4. The tangled underbrush showed no trace of a horse's passing.
[ترجمه ترگمان]بوته های درهم پیچیده بوته ها اثری از عبور یک اسب نشان ندادند
[ترجمه گوگل]زیره سیاه درهم رفته هیچ اثری از عبور اسب نشان نداد

5. I didn't so much take cover in the underbrush, I collided with it.
[ترجمه ترگمان]من زیاد توی بوته ها قایم نشدم، با آن برخورد کردم
[ترجمه گوگل]من خیلی در زیر خاکستر پوشش نمی گیرم، با آن برخورد کردم

6. A path led through the underbrush to the shanty of a woman named Mrs Fetchalub, his closest neighbor.
[ترجمه ترگمان]راهی برای عبور از میان بوته ها به کلبه خانمی به نام خانم Fetchalub و نزدیک ترین همسایه او بود
[ترجمه گوگل]یک مسیر از طریق زیره سیاه به خانم خانم فتچالوب، نزدیکترین همسایه اش، منجر شد

7. I'd like to get this underbrush cleaned out now.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم این بوته ها رو تمیز کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم این زیر گل را از بین ببرم

8. Suddenly, there's a crashing in the underbrush, and a dozen wisent—Bison bonasus, European bison—burst from where they've been browsing on young shoots.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای برخورد در بوته ها به گوش می رسد، و یک دوجین - bison - bison هندی که از جایی که روی زمین جست و جو می کنند منفجر می شوند
[ترجمه گوگل]ناگهان در زیر گلدان سقوط می کند و یک دهم wisent-bison bonasus، bison اروپایی از آن جایی که آنها در حال دیدن سایت های جوان هستند، رد می شوند

9. They crossed the stream and waded into the underbrush.
[ترجمه ترگمان]از نهر گذشتند و به بوته ها رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها جریان را گذراندند و به شاخساره انداختند

10. Thick underbrush or woodland affording cover for game.
[ترجمه ترگمان]بوته های انبوه و یا جنگلی انبوه برای پوشش بازی
[ترجمه گوگل]دلفریب و یا جنگل ضخیم برای پوشش بازی

11. They tried to clear a path through the underbrush.
[ترجمه ترگمان]سعی کردند از میان بوته ها راهی پیدا کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند مسیر را از طریق زیر گلدان روشن کنند

12. The shot of Aayla Secura marching through the underbrush was actually a few seconds longer.
[ترجمه ترگمان]در واقع، تیر انداز هی Aayla که از میان بوته ها می گذشت، چند ثانیه بیشتر طول نکشید
[ترجمه گوگل]شات Aayla Secura راهپیمایی از طریق زیره سیاه در واقع چند ثانیه طولانی تر است

13. The wild boar crept into the underbrush the wolf jumped up a tree.
[ترجمه ترگمان]گرگ وحشی داخل بوته ها خزید و گرگ روی یک درخت پرید
[ترجمه گوگل]گرگ وحشی به زیر خاکستر رسیده و گرگ به یک درخت پرید

14. Shrubs and small trees growing beneath taller trees; underbrush .
[ترجمه ترگمان]درختان Shrubs و درختان کوچک زیر درختان بلندتر روییده بودند؛ بوته ها
[ترجمه گوگل]درختچه های کوچک و درختان کوچک زیر درختان بلندتر رشد می کنند؛ زیر بغل

15. Speckled quails rustled in the underbrush.
[ترجمه ترگمان]in در the خش خش می کردند
[ترجمه گوگل]خرچنگ تکه ای در زیر خاکستر خشمگین شد

پیشنهاد کاربران

بوته


کلمات دیگر: