1. Perhaps I misled you, but it was quite unintentional .
[ترجمه ترگمان]شاید من تو رو گمراه کردم، اما کاملا عمدی بود
[ترجمه گوگل]شاید من شما را گمراه کردم، اما کاملا بی هدف بود
2. There are moments of unintentional humour.
[ترجمه ترگمان]لحظاتی با طنز غیر عمدی وجود دارد
[ترجمه گوگل]لحظه های طنز غیر عمدی وجود دارد
3. Gingrich said the violations were unintentional.
[ترجمه ترگمان]گینگریچ گفت که این تخلفات غیر عمدی بوده اند
[ترجمه گوگل]گینگریچ گفت که تخلفات غیرعادی بوده است
4. Gingrich said his violations were unintentional and that he regretted them.
[ترجمه ترگمان]گینگریچ گفت که تخلفات او غیر عمدی بوده و از آن ها متاسف است
[ترجمه گوگل]گینگریچ گفت که نقض آن غیرعادی بوده و از آنها پشیمان شده است
5. The fact that discrimination is unintentional has no bearing on its legality or otherwise.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که تبعیض غیر عمدی است، قانونی بودن یا غیر این صورت را ندارد
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که تبعیض ناخواسته هیچ تاثیری بر قانونگذاری آن ندارد و یا در غیر این صورت
6. Her presence in the completed project adds an unintentional poignance now.
[ترجمه ترگمان]حضور او در پروژه تکمیل شده، poignance غیر عمدی را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]حضور او در پروژه تکمیل شده، موجب نگرانی ناخواسته در حال حاضر می شود
7. It is also filled with unintentional clunkers that elicited inappropriate but inevitable laughs in this reviewer's living room.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر خنده های غیر ارادی که در این اتاق پذیرایی است، باعث خنده های غیر ارادی و اجتناب ناپذیر می شود
[ترجمه گوگل]این همچنین با clunkers های غیر عمدی پر شده است که باعث خنده های نامطلوب اما اجتناب ناپذیر در اتاق نشیمن این بررسی شده است
8. The largely unintentional effect was that small local entrepreneurs had their confidence in the development prospects boosted by this creative strategy.
[ترجمه ترگمان]تاثیر ناخواسته غیر عمد این بود که کارآفرینان محلی کوچک، اعتماد خود را نسبت به چشم اندازه ای توسعه که با این استراتژی خلاقانه تقویت شده است، داشتند
[ترجمه گوگل]اثر تا حد زیادی غیر عمدی این بود که کارآفرینان محلی کوچک اعتماد خود را به چشم اندازهای توسعه که توسط این استراتژی خلاقانه تقویت شده بودند، اعتماد داشتند
9. Defense attorneys claimed the shooting was unintentional.
[ترجمه ترگمان]وکلای مدافع ادعا کردند که این تیراندازی غیر عمدی بوده است
[ترجمه گوگل]وکلای دفاع ادعا کردند که تیراندازی غیرعمدی است
10. Objective:To explore familial aggregation in unintentional injury and accident-proneness, and search clues for elucidating genetic effects.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تجمع خانوادگی در آسیب ناخواسته و آسیب های ناخواسته و سرنخ های تحقیقاتی برای مشخص کردن اثرات ژنتیکی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی خصوصی سازی تجمع خانوادگی در آسیب های ناخواسته و تصادفات ناشی از وقوع زلزله و جستجو برای یافتن اثرات ژنتیکی
11. The cross product returned by the unintentional cross join depicted above.
[ترجمه ترگمان]محصول متقاطع با پیوند مقطعی غیر عمد که در بالا به تصویر کشیده شد، برگشت داده شد
[ترجمه گوگل]محصول متقاطع توسط بازگشت متقاطع غیر متقابل نشان داده شده در بالا نشان داده شده است
12. Unintentional injuries and psychoneurosis will affect the people's psychosomatic health and cause heavy social burdens.
[ترجمه ترگمان]جراحات و آسیب های روانی بر سلامت روان - تنی مردم تاثیر خواهد گذاشت و باعث ایجاد بار اجتماعی سنگین خواهد شد
[ترجمه گوگل]آسیب های ناخواسته و روان درمانی بر سلامت روان شناختی مردم تأثیر می گذارد و باعث می شود بار اجتماعی سنگین باشد
13. Perhaps he had slightly misled them, but it was quite unintentional.
[ترجمه ترگمان]شاید او آن ها را گمراه کرده بود، اما کاملا عمدی بود
[ترجمه گوگل]شاید او کمی گمراه کرده بود، اما کاملا بی هدف بود
14. I know she upset you, but I'm sure it was unintentional.
[ترجمه ترگمان]می دونم که اون تو رو ناراحت کرده، اما مطمئنم که عمدی بوده
[ترجمه گوگل]من می دانم او از شما ناراحت است، اما مطمئن هستم که این اتفاق غیر عمدی بود