کلمه جو
صفحه اصلی

temple


معنی : هیکل، معبد، پرستشگاه، شقیقه، گیجگاه
معانی دیگر : سر ویلیام تمپل (دولتمرد و نویسنده ی انگلیسی)، مصلی، دیر، فرخار، ساختمان (معمولا ساختمان بزرگ و پر ابهت)، کلیسا، کنیسه، (t بزرگ) هریک از دو دسته ساختمانی که مقر سازمان های حقوقی و آموزش حقوق در انگلیس هستند: تمپل درونی inner temple و تمپل میانی middle temple (رجوع شود به: inns of court)، (دستگاه پارچه بافی) پهن نگهدار، پهنساز

انگلیسی به فارسی

پرستشگاه، معبد، (کالبدشناسی) شقیقه، گیجگاه


معبد، هیکل، پرستشگاه، شقیقه، گیجگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: templelike (adj.)
(1) تعریف: a building or place where a deity or deities are worshiped.

(2) تعریف: any person, place, or thing thought to contain a divine presence.

(3) تعریف: a Jewish synagogue.

(4) تعریف: a Mormon church.
اسم ( noun )
• : تعریف: the flat area on either side of the head between the forehead and ear.
اسم ( noun )
• : تعریف: a device that keeps cloth stretched properly on the loom during weaving.

• place of worship, shrine, church, synagogue; flattened region on either side of the forehead
a temple is a building used for the worship of a god in some religions.
your temples are the flat parts on each side of your forehead.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تمپل - کناره گیر پارچه

مترادف و متضاد

هیکل (اسم)
person, physique, gink, statue, fan, temple, habitus

معبد (اسم)
temple, shrine, place of worship

پرستشگاه (اسم)
temple

شقیقه (اسم)
temple

گیجگاه (اسم)
temple

house of worship


Synonyms: cathedral, chapel, church, holy place, house, house of God, house of prayer, mosque, pagoda, pantheon, place of worship, sanctuary, shrine, synagogue, tabernacle


جملات نمونه

1. magi's temple
دیر مغان

2. the temple was moved bodily forty meters up the shore of the lake
معبد یکپارچه به چهل متر بالاتر از کرانه ی دریاچه تغییر مکان داده شد.

3. a masonic temple
ساختمان فراماسون ها

4. to pollute a temple
معبدی را نجس (آلوده) کردن

5. they reared a huge temple
آنها یک معبد عظیم ساختند.

6. ivy matted the walls of the temple
دیوارهای معبد از پیچک (پاپیتال) پوشیده شده بود.

7. one of the votaries of the temple of venus
یکی از کاهنان معبد ونوس

8. the olympian beauty of a greek temple
زیبایی شکوهمند یک معبد یونانی

9. they hold me dear at the temple of the magi because. . .
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند . . .

10. to pollute the purity of the temple
پاکی معبد را آلوده کردن

11. the thief was granted sanctuary in the temple
به دزد اجازه ی تحصن در معبد داده شد.

12. The temple is supported by massive columns.
[ترجمه ترگمان]این معبد توسط ستون های عظیم پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]معبد توسط ستون های عظیم پشتیبانی می شود

13. The bells of the old temple resounded throughout the valley.
[ترجمه ترگمان]ناقوس های معبد قدیمی در سراسر دره طنین انداز بود
[ترجمه گوگل]زنگ های معبد قدیم در سراسر دره صدا می زدند

14. They went to pray in the temple.
[ترجمه ترگمان] اونا رفتن تا توی معبد دعا کنن
[ترجمه گوگل]آنها در معبد دعا کردند

15. A temple existed here hundreds of years ago.
[ترجمه ترگمان]یه معبد صدها سال پیش وجود داشت
[ترجمه گوگل]معبد اینجا صدها سال پیش وجود داشت

16. Inside, the house had the appearance of a temple.
[ترجمه ترگمان]داخل خانه، خانه ظاهر یک معبد را داشت
[ترجمه گوگل]در داخل، خانه ظاهر یک معبد بود

17. The temple is supported by marble columns.
[ترجمه ترگمان]این معبد توسط ستون های مرمر پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]معبد توسط ستون های سنگ مرمر پشتیبانی می شود

18. It is a temple of rare architectural beauty.
[ترجمه ترگمان]این یک معبد از زیبایی معماری نادر است
[ترجمه گوگل]این یک معبد از زیبایی های معماری نادر است

they hold me dear at the temple of the Magi because...

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند ...


a Masonic temple

ساختمان فراماسون‌ها


پیشنهاد کاربران

مکانی است که هندوها و بودایی ها خدایان خود رو پرستش میکنن یا به اصطلاح همون ( معبد )

قلعه

شقیقه

بنای مقدس

گیجگاه سر

معبد

واژه Temple را میتوان بصورت زیر به دو واژه تفکیک نمود : tem ple با تلفظ تِم و پِل ( و پله ) . در زبان کردی بخصوص کرد های ایران واژه " پِل " همان پُل فارسی می باشد و ضمیر شخص دوم فرد یعنی تو " تِ " تلفظ میشود و ضمیر اول شخص مفرد یعنی من " مِ " . حال این ها در قالب یک کلمه کنار هم به چینیم به تِمپِل تبدیل می شود. در این کلمه از دیدگاه خداوند تِ یا تو اشاره به انسان دارد و مِ اشاره به خود وی. بر عکس آن از دیدگاه انسان تِ اشاره به خداوند و مِ اشاره به خود انسان. واژه پِل یا پُل اشاره به ارتباط بین من و تو یا محل و جایی که من و تو باهم به گفت و شنود مشغول میشویم و آن محل و جا همان عبادتگاه می باشد. از آنجاییکه زبان کردی ریشه در زبان اقوام باستانی ماد دارد، لذا میتوان ادعا نمود که کلمه تمپل ریشه در زبان های سانسکریت و یونان باستان ندارد و توسط هندوان و یونانیان اقتباس گردیده است.

در مطالعات مانوی temple به مانستان ترجمه می شود.
�مانستان، پرستشگاه/ دِیر مانوی� mʾnystʾn, mʾnysṯʾn, mʾnystʾʾn Pth. /MP/mānestān/ n

temple ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: معبد
تعریف: هر بنایی، به جز مسجد و کلیسا و کنیسه، با کارکرد عبادی در ابعاد و اشکال مختلف

شقیقه - گیجگاه


کلمات دیگر: