1. There is very little evidence for Viking slave-raiding and slave-trading among the peasant population.
[ترجمه ترگمان]مدارک بسیار کمی برای Viking و تجارت برده در میان جمعیت روستایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]شواهد بسیار کمی برای وایکینگ برده و تجارت برده در بین جمعیت دهقان وجود دارد
2. This was the Viking, and he had laid claim to all that was truly his.
[ترجمه ترگمان]این همان Viking بود و او مدعی بود که او truly است
[ترجمه گوگل]این وایکینگ بود، و او ادعا کرده بود به همه که واقعا او بود
3. Odd-Knut had a Viking shock of blond hair, but little other resemblance to the Hollywood Norseman.
[ترجمه ترگمان]عجیب و غریب، موهای بورش از موهای بلوند بود، اما شباهتی اندک به هالیوود Norseman داشت
[ترجمه گوگل]Odd Knut تا به حال شوک وایکینگ موهای بلوند، اما کمی مشابه دیگر از Norseman هالیوود
4. One platform in the Viking field has already been turned into an unmanned unit.
[ترجمه ترگمان]یک سکو در این منطقه وایکینگ در حال حاضر به یک واحد بدون سرنشین تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]یک پلتفرم در میدان وایکینگ قبلا به یک واحد بدون سرنشین تبدیل شده است
5. Two previous Viking landing sites, and now the Pathfinder site at Ares Vallis, all seem to have the same soil.
[ترجمه ترگمان]دو محل فرود وایکینگ پیشین و اکنون محل Pathfinder در Ares Vallis همگی به نظر می رسد که خاک یک سان دارند
[ترجمه گوگل]دو سایت قبلی وایکینگ، و در حال حاضر سایت Pathfinder در Ares Vallis، به نظر می رسد که خاک مشابهی داشته باشد
6. Viking was gently warped into the landing place where she was soon securely moored with her bow overhanging the rocks.
[ترجمه ترگمان]Viking به آرامی به محل فرود آمده بودند، جایی که او به زودی با کمان خود در کنار صخره ها لنگر انداخته بود
[ترجمه گوگل]وایکینگ به آرامی به محل فرود که در آن او به زودی به طور ایمن با قایق خود را بر روی سنگ غرق شده اسکله
7. Integration was a Viking way of life; usually by force, rather than by persuasion.
[ترجمه ترگمان]ادغام یک روش وایکینگ در زندگی بود؛ معمولا با زور و نه با ترغیب
[ترجمه گوگل]ادغام یک شیوه زندگی وایکینگ بود؛ معمولا توسط نیروی، و نه از طریق متقاعد کردن
8. At Louis's side, he saw how to meet Viking attacks by diplomacy and a mixture of force and guile.
[ترجمه ترگمان]در کنار لویی، او دید که چگونه با توسل به دیپلماسی و ترکیبی از زور و حیله، با وایکینگ دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]در سمت لوئیس، او دید که چگونه با حملات وایکینگ توسط دیپلماسی و مخلوطی از نیرو و گناه دیدار می کند
9. The atmosphere itself, as analyzed by the Viking landers, is a treasure trove of seemingly paradoxical features.
[ترجمه ترگمان]این فضا که توسط وایکینگ landers تجزیه و تحلیل شده است، گنجینه ای از ویژگی های متناقض به ظاهر پارادوکسیکال است
[ترجمه گوگل]فضای خود، همانطور که توسط وایکینگ ها تحلیل می شود، گنجینه ای از ویژگی های به ظاهر پارادوکسیک است
10. Viking justice hadn't been renowned for its leniency, she recollected.
[ترجمه ترگمان]او به خود آمد و گفت: حق با او بود
[ترجمه گوگل]عدالت وایکینگ برای تسلیم شدنش مشهور نبوده است، او به یاد می آورد
11. You'd wed your daughter to a stinking Viking!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]شما دختر خود را به یک وایکینگ مشتاق منتقل کرده اید!
12. She'd never have suspected the Viking of possessing culinary skills.
[ترجمه ترگمان]او هرگز شک نکرده بود که وایکینگ مهارت های آشپزی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او هرگز به داشتن مهارت و مهارت در آشپزی مشکوک نبود
13. Bradford Mustad Viking Jack Ferguson was next with four bream for 10-13-0 on maggot feeder, again fished well out.
[ترجمه ترگمان]\"وایکینگ Mustad\"، \"جک فرگوسن\"، در کنار چهار ماهی به مدت ۱۰ تا ۱۳ - ۰ بر روی ظرف کشت کرم قرار داشت، دوباره به خوبی از زمین صید شد
[ترجمه گوگل]برادفورد موستیک وایکینگ جک فرگوسن بعد از آن با چهار قاشق برای 10-13-0 در فیدر انجیر، دوباره به خوبی ماهیگیری
14. The excavation of the Viking site at York was so important, though, that the development plans were changed.
[ترجمه ترگمان]اما حفاری در سایت وایکینگ در یورک چنان اهمیت داشت که طرح های توسعه تغییر یافتند
[ترجمه گوگل]حفاری سایت وایکینگ در نیویورک بسیار مهم بود، اما طرح های توسعه تغییر یافتند