کلمه جو
صفحه اصلی

ungraceful


معنی : زشت، نامطبوع، نا زیبا، خالی از لطف
معانی دیگر : عاری از متانت

انگلیسی به فارسی

عاری از متانت، نازیبا، نامطبوع، زشت، خالی از لطف


نجیب زاده، نامطبوع، زشت، خالی از لطف، نا زیبا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of graceful.
مشابه: ungainly, wooden

• lacking grace, awkward, clumsy

مترادف و متضاد

زشت (صفت)
abhorrent, heinous, hideous, nefarious, bawdy, ugly, bad, obscene, abominable, execrable, gross, scurrilous, rude, offensive, awry, nasty, contumelious, awkward, black, unfavorable, flagrant, maladroit, backhand, ungainly, dirty, horrid, gash, unpleasant, fulsome, disgusting, invidious, ham-handed, heavy-handed, homely, ill-favored, ill-favoured, pocky, uncouth, ungraceful, unhandsome

نامطبوع (صفت)
disagreeable, hard, nasty, forbidding, horrid, rancid, unpleasant, disgraceful, ungraceful, unhandsome

نا زیبا (صفت)
ugly, unworthy, unbecoming, unseemly, inelegant, unbeautiful, ungraceful, unhandsome

خالی از لطف (صفت)
unpleasant, ungraceful

جملات نمونه

1. Although Mummy was angry at my ungraceful response, she still kept a blind eye on my agony and acted according to her wishes the next day.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه مامی از عکس العمل من عصبانی بود، او هنوز یک چشم کور را روی عذاب من نگه داشته بود و طبق خواسته او روز بعد عمل می کرد
[ترجمه گوگل]اگرچه در پاسخ من غم انگیز عصبانی بودم، اما همچنان در آزار و اذیت هایم نگاه می کردم و روز بعد با توجه به خواسته هایش عمل می کردم

2. It reveals the ungraceful fact that mass media seemed to have abandoned their public responsibilities while they reaped quite a few benefit from this affai. . .
[ترجمه ترگمان]این گزارش نشان می دهد که به نظر می رسد که رسانه های جمعی مسئولیت های عمومی خود را رها کرده در حالی که آن ها به سود اندکی از این affai سود برده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رسانه های جمعی مسئولیت های عمومی خود را رها کرده اند، در حالی که آنها چندین مزیت را به دست آورده اند

3. Stung by his ungraceful departure from Kharkov three weeks earlier, Hausser was determined not to allow the army to share in the glory of recapturing his prize.
[ترجمه ترگمان]Hausser از سه هفته پیش با حرکت ungraceful از Kharkov دور شده بود و مصمم بود که به ارتش این اجازه را ندهد تا در افتخار زنده کردن جایزه خود سهیم شود
[ترجمه گوگل]هاوسر تصمیم گرفت که هراس خود را از سه ماه پیش از هاروارد خارج کند و اجازه ندهد که ارتش بتواند جایزه خود را به دست آورد

4. The Internet is inundated with ungraceful pictures and videos.
[ترجمه ترگمان]اینترنت با تصاویر و فیلم های نازیبا زیر آب رفته است
[ترجمه گوگل]اینترنت با تصاویر و ویدیوهای نجذات غرق شده است

5. Without modesty beauty is ungraceful and wit detestable.
[ترجمه ترگمان]بدون حجب و حیا، عاری از ظرافت و ظرافت نیست
[ترجمه گوگل]بدون زیبایی عجیب و غریب، بی رحم و ناخوشایند است

6. A lost cluster usually represents debris resulting from incomplete data "housekeeping, "as might result from the ungraceful exit (messy or abrupt termination) of an application program.
[ترجمه ترگمان]یک خوشه از دست رفته معمولا نشان دهنده آوار ناشی از \"خانه داری\" داده های ناقص است، که ممکن است ناشی از خروج ungraceful (یا اتمام سریع یا ناگهانی)یک برنامه کاربردی باشد
[ترجمه گوگل]خوشه گمشده معمولا نشان دهنده آوارهای ناشی از اطلاعات ناقص �خانهداری� است، که ممکن است از خروج غیرمعمول (خستگی ناپذیر یا خستگی ناگهانی) یک برنامه کاربردی باشد

7. I don't acknowledge, and I also don't dare to say that I'm a literator, because not only I haven't read any literature works graceful or ungraceful but also I don't know literature at all.
[ترجمه ترگمان]من اعتراف نمی کنم، و حتی جرات ندارم بگویم که من دانشمند نما هستم، چون نه فقط یک کتاب می خوانم، با وقار یا ungraceful، اما در ضمن ادبیات هم بلد نیستم
[ترجمه گوگل]من تصدیق نمیکنم، و من نیز جرأت نمیکنم بگویم که من یک ادبیات هستم، زیرا نه تنها هیچ آثار ادبیاتی را به صورت نقاشی یا غم انگیز ندیده ام، بلکه ادبیات را نیز نمیشناسم

8. Of course, we can be tempted to talk about other people's needs for grace in such an ungraceful way that it leaves them shamed, not graced.
[ترجمه ترگمان]البته، ما می تونیم وسوسه بشیم که در مورد نیازهای افراد دیگه برای گریس صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]البته ما می توانیم وسوسه شویم که در مورد نیازهای دیگران برای فضل صحبت کنیم به گونه ای بی نظیر که آنها را از شرم ننگ می کند، و نه مهربانانه

9. I'm happy for you because you are leaving a ungraceful life and will start a new one.
[ترجمه ترگمان]من به خاطر تو خوشحالم چون تو داری یه زندگی ungraceful رو ترک می کنی و یه دونه جدید رو شروع می کنی
[ترجمه گوگل]من برای شما خوشحالم؛ زیرا شما یک زندگی بی رحمانه را ترک می کنید و یکی از آنها را شروع می کنید

10. The ultimate ad-skipping technologies– the refrigerator, the microwave and the bathroom– have invited a similarly ungraceful backlash.
[ترجمه ترگمان]جدیدترین تکنولوژی ها - skipping - یخچال، مایکروویو و حمام - از واکنش ناخواسته similarly مشابهی دعوت کرده اند
[ترجمه گوگل]فن آوری های نهایی ad-skipping - یخچال و فریزر، مایکروویو و حمام - یک واکنش مشابهی غیرقابل تحمل را مطرح کرده اند

11. My friends don't laugh when they see this plot, considering this to be ungraceful, low-level and not good in terms of thought.
[ترجمه ترگمان]دوستان من وقتی این نقشه را می بینند می خندند، با در نظر گرفتن این که جذاب بودن، سطح پایین بودن و از نظر تفکر خوب نیست
[ترجمه گوگل]دوستان من وقتی می بینند که این طرح را می بینند، نمی خندند، با توجه به اینکه این موضوع غیرقابل تحمل است، در سطح پایین و از لحاظ تفکر خوب نیست

پیشنهاد کاربران

ناخوشایند


کلمات دیگر: